دروغ بزرگ آزادی بیان
گفتوگو با استاد دانشگاهی درآمریکا که بهخاطر وطنپرستی و تمجید از رهبرانقلاب از سمتش برکنار شد
بهاره محبی - محمدمهدی اسکندری | روزنامهنگار
آزادیبیان به سبک زمامداران غربی تا جایی ارزش دارد که با سیاستها، نظرات و تدابیر آنها مغایرت و مخالفتی نداشته باشد. بعد از عملیات طوفانالاقصی و کشمکشهایی که در جهان رخ داده است، صدها دانشجو و استاد در غرب و آمریکا صرفا بهدلیل اتخاذ مواضع انساندوستانه و حقطلبانهشان مواخذه، اخراج، دستگیر و حتی شکنجه شدهاند. شیرین سعیدی، استاد ایرانی-آمریکایی دانشگاه آرکانزاس و مدیر برنامه مطالعات خاورمیانه این مرکز آموزشی و تحقیقاتی صرفا بهدلیل اینکه مواضع وطندوستانهای داشته و از رهبری حضرت آیتالله خامنهای در قبال ستیز با رژیم صهیونیستی تمجید کرده بود، با محدودیتهایی مواجه شد و مورد مواخذه از سوی مقامات غربی ازجمله مسئولان دانشگاه قرار گرفت. در برنامه پارکوی تلویزیون اینترنتی روزنامه همشهری گفتوگویی با این استاد ایرانی داشتیم که مشروح آن را در ادامه از نظر میگذرانید.
در ابتدا از اصل ماجرا بگویید و بفرمایید چگونه شد که دانشگاه تصمیم گرفت شما را کنار بگذارد؟
من از مدیریت مرکز مطالعات خاورمیانه کنار گذاشته شدم، ولی همچنان سمت استادی خود را در دانشگاه دارم. اما نکته مهم این است که از اصل ماجرا چیزی کم نمیشود. رئیس دانشکده با ارسال نامهای 9صفحهای به من، اعلام کرد از مواضع و صحبتهای اخیر من و آنچه در صفحه شخصیام در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) در مورد ایران و فلسطین به اشتراک گذاشته بودم، ناراضی است. بعد از حمله رژیم نسلکش، جعلی و آدمکش اسرائیل به ایران من در صفحه شخصیام در ایکس درباره این ماجرا مطالبی نوشته بودم و نسبت به توانمندی و قدرت ایران ابراز علاقه کردم و قدردان مدیریت آیتالله خامنهای در جنگ 12روزه بودم. آنان هم عکس این توییتها و اظهارنظرهای من را ضمیمه پروندهام کردند و نسبت به این موضعگیریها شاکی بودند.
بنا به تجربهای که در ایران و آمریکا داشتهاید، ارزیابی شما درباب موضوع آزادی زنان در این 2کشور چیست و چه تحلیلی دراینباره دارید؟
اساسا زنان ایرانی چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی همیشه در صف اول حقطلبی، مطالبهگری و دفاع از مظلوم حضور داشتهاند. این شجاعت زنان ایرانی را باید بهعنوان یک مورد بینظیر در جهان تلقی کرد که هیچجای دنیا شبیه ندارد. من خودم را آدم شجاعی نمیدانم؛ اما اگر کوچکترین مولفهای مبنی بر شجاعت در من دیده میشود از آن رو است که من این را از زنان ایرانی یاد گرفتهام، زنان ایرانی همیشه الگوی من بودهاند.
فارغ از فشارهایی که دانشگاه به شما وارد کرده است در این مورد آیا شما تهدید به ضربوشتم یا حتی قتل شدهاید؟
بله! من مورد تهدیدات مختلفی قرار گرفتم. سخنگوی فارسی سابق ارتش اسرائیل من را در صفحه توییتر، تهدید به قتل و تجاوز کرد! جالب است که رئیس دانشکده اصلا به این تهدید اشارهای نکرد و از آن بهراحتی گذشت. تهدیدهای متعددی متوجه من شد، چه از طریق شبکههای اجتماعی و چه از طریق دانشگاه.
پس در کنار تهدید شغلی، آزارهای روحی و روانی هم دیدهاید.
بله متأسفانه! بسیاری از دوستان و خانواده من نگرانند. دائم درحال تماس با من هستند تا از حال من باخبر شوند. پوشش وحشتناک شبکه تروریستی اینترنشنال و سایر رسانههای اپوزیسیون در تشدید این فضاسازی که چنین تلقی شود که جان من در خطر است، بیتأثیر نبود.
این شرایط و تهدیدات چه تأثیری روی زندگی شما، بالاخص زندگی حرفهایتان داشته است؟
دراینباره باید بگویم که درحال حاضر صفحه شخصی من در ایکس مسدود شده است و از سوی دانشگاه مورد اتهام قرار گرفتهام. ریاست دانشگاه من را به چیزهایی متهم کردهاست که بنا به تحقیقات دانشگاه من از آن اتهامات مبرا هستم. بهطور مثال آنان من را به یهودستیزی منتسب کردند، درحالیکه دانشگاه اشاره کرده من تنها منتقد اسرائیل هستم و این ربطی به یهودستیزی ندارد. اینکه رئیس دانشکده در 9صفحه چنین اتهاماتی به من بزند، تأثیر بیشتری دارد تا اینکه گروههای فشار من را تهدید کنند، چراکه من در این وضعیت، در یک حالت تحریمی قرار میگیرم. به تعبیر روشنتر، وقتی من در شبکه اجتماعی با محدودیت مواجه میشوم و امکان توضیح و تبیین ندارم و از سوی دیگر برچسب حمایت از تروریسم به من میخورد، برای سفرکردن هم پروسه سختتری را باید تجربه کنم.
بعد از 7اکتبر و عملیات طوفانالاقصی چه محدودیتهایی شامل حال استادان و دانشجویان شده است؟
شما با مراجعه به سایت (Middle East Association Academic Freedom Board) خواهید دید که تاکنون چندین استاد و دانشجو بهدلیل موضعگیریهای خود با چالشها و موانعی روبهرو شدهاند. این مؤسسه مهم درمورد مطالعات خاورمیانه با هدف حمایت از این قشر دست به فعالیت میزند. استادان زیادی بهدلیل مواضع ضداسرائیلی خود محدود یا اخراج میشوند. رخدادن چنین اتفاقات و واکنشهایی در دانشگاه وحشتناک است؛ چراکه دانشگاه بستر دمکراسی است. آنان میخواهند صدای دانشجویان و استادان را ساکت کنند و این تلاشهای آنان راه به جایی نخواهد برد و حقیقت همواره پیروز است. نسلکشی و جنایاتی را که در صفحه گوشی مردم قابل رصدکردن است نمیتوان نادیده گرفت و حقیقت را نمیشود به حاشیه راند.
آیا کسی در این مدت به شما گفتهاست که «چرا چنین کردید؟» و «کاش این اتفاقات نمیافتاد»؟
این مسیر برای من جدید نیست. من از 20سال پیش در زمینه آزادی فلسطین فعالیت میکنم و عشق من به ایران از فلسطین شروع شد. بنابراین، جایی که من الان ایستادهام، ثمره تلاشهای آن دختر جوان 20سال پیش است. من در طول این مدت مطالعه کردم، تحقیق کردم، آموزش دیدم، با کسانی که در جنگ بودند صحبت کردم و تلاشهای زیادی را تجربه کردم. ازاینرو هیچ پشیمانیای نسبت به مسیر و کار خود ندارم. خدا به من این فرصت را داده است تا از حقوحقیقت، مظلومان و مردم ایران و خاورمیانه دفاع کنم؛ این موجب افتخار من است.
اگر شما درمورد اوکراین چنین موضعی اتخاذ میکردید آیا باز هم دانشگاه چنین مواجههای با شما میداشت؟
خیر! اصلا واکنش مشابهی از خود بروز نمیدادند. آنها درحالحاضر بهشدت روی موضوع ایران و فلسطین حساس هستند. مردم ایران بهخوبی بعد از جنگ 12روزه فهمیدند که هرکار و اصلاحاتی که میخواهند انجام دهند زیر تجاوز رژیم جعلی اسرائیل قرار دارد. غرب از این موضوع که مردم به این فهم برسند میترسد. آنان میخواهند چنین اظهاراتی را در چارچوب امنیتی قرار دهند؛ اما این موضوع در چارچوب آزادی و دمکراسیخواهی قرار میگیرد. هیچ قدرتی از خارج حق ندارد از دغدغههای مردم ایران جلوگیری کند. ایرانیان حق دارند که بدون تحریم و بدون قرارگرفتن زیر سایه جنگ زندگی کنند و فعالیتهای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را پیگیری کنند. درحالحاضر بعد از جنگ 12روزه مردم ما بهخوبی فهمیدهاند گفتمانی که اشاره میکرد غزه مهم است، سوریه مهم است، لبنان مهم است، درست بوده. بخش قابل توجهی از مردم ما درحالحاضر به این موضوع رسیدهاند. لابی صهیونیسم سالها تلاش و میلیونها دلار صرف کرد تا نشان دهد مردم ایران از حاکمیت جدا هستند، اما درحالحاضر و بعد از جنگ12روزه دیگر این ادعا صحت ندارد.
خطاب شما به روزنامهنگاران، استادان و دانشجویانی که میخواهند در این مسیر قدم بردارند اما از برخی خطرات احتمالی میترسند چیست؟
پیشنهاد من این است که وظیفه خود و کاری را که باید انجام شود پیگیری کنید. من وقتی وارد دانشگاه شدم یک خانم سیاهپوست در پاسخ به پرسش من مبنی بر اینکه در شرایط سخت چه کاری باید انجام دهم، گفت: کار خودت را انجام بده! اهالی سیاست، خبر و قلم باید مانند یک پزشک که در شرایط سخت در پی خدمترسانی است، خدمت کنند و در این راه قدم بردارند. اگر هرکدام از ما وظایف خودمان را انجام دهیم، میتوانیم تحولات بزرگی را در کشور و جهان به ارمغان بیاوریم. نیاز نیست بیش از وظیفه خود کار خاصی انجام دهیم.
چرا جهانی که ادعای حقوق بشر دارد بعد از 2سال نتوانسته است جنگ را به سرانجام برساند و 70هزار نفر جان خود را از دست دادهاند؟
حقوق بشر دیگر موقعیت خود را از دست داده. همانطور که نظم بینالمللی دیگر جایگاهی ندارد. بسیاری از سازمانها و مجامع بینالمللی چنین وضعیتی دارند و حتی من گمان نمیکنم کسی در آمریکا دیگر ادعای حقوق بشر داشته باشد. در آمریکا بهشدت فضا به سمت خفقان و جلوگیری از سخن رفته است و همه ادعاهای حقوق بشری به حاشیه رانده شده است. دیگر کسی نیست که بخواهد با گفتمان حقوق بشری دست به فعالیت سیاسی بزند.
اگر برگردید عقب، آیا با این صراحت لهجه و بیان مواضع خودتان را باز هم اعلام میکنید؟
من با صدای بلندتر، صراحت لهجه بیشتر و دقت مضاعفتر صحبت خواهم کرد. اینکه گمان کنند با فشار و تهدید میتوانند صدای من را خاموش کنند اشتباه بزرگی است. من وارد فضای علمی نشدم که بر میز بزرگی در یک دفتر کار تکیه بزنم. همانطور که کتابم را تقدیم به مردم ایران کردم، بهعنوان یک روشنفکر ایرانی-آمریکایی تلاش خود را در راستای خدمت و کمک به جامعه بشری و مردم سرزمین مادریام میدانم. این تهدیدها هیچ جایگاهی در زندگی من ندارد.