جایی برای کتابها نیست
مرتضی کاردر | روزنامه نگار:
پتوسها در گلدانهای شیشهای کوچک دلبری میکنند، کاکتوسها تازه جوانه زدهاند، تراریومها در تنگهای کوچک و بزرگ رشد کردهاند... فروشگاه با بخش گلدانهای تزئینی آغاز میشود. بعد به بخش دستسازها و صنایعدستی میرسیم؛ خنزر پنزرها، آویزهای کوچک تزئینی، دستبندها و گردنبندها. حالا نوبت میزهای بزرگ نوشتافزار است، مدادرنگیها، لوازم نقاشی، استندهای برندهای نامآشنای خودکار و خودنویس، پس از آن میزهای بزرگ پازلها و جورچینهاست و قفسههای عروسکها و آدمکها. بعد به بخش کیفها میرسید، از کیفهای مدرسه تا کیف پول، بعد نوبت بخش موسیقی و صفحههای قدیمی و آلبومهای روز موسیقی ایران است. سه چهارتا میز هم در گوشهای گذاشتهاند و کافه را آنجا دایر کردهاند که اگر خواستید بروید قهوهای یا دمنوشی بنوشید. میزها و قفسهها و بخشهای گوناگون که تمام میشود، از پازلها و جورچینها و بخشهای فروش نوشتافزار و زیورآلات و عروسکها که رد میشوید، آن انتها کتابها را در قفسهها چیدهاند. کتابها میز ندارند و جوری در قفسهها تنگ هم قرار گرفتهاند که بهسختی میتوان یکی از آنها را برداشت.
نام این فروشگاههای بزرگ بوکاستور است یا بوکهاوس یا بوکلند یا شهر کتاب یا باغ کتاب؛ وسط یک مرکز خرید بزرگ در شمال یا جنوب یا شرق یا غرب تهران.
زمانی میگفتند که کتابفروشیها باید فروشگاههای بزرگ محصولات فرهنگی باشند تا وقتی مخاطبان به کتابفروشی میآیند بتوانند همه نیازهای فرهنگی خود را از مجله و نوشتافزار و آلبوم موسیقی و... از آنجا خریداری کنند. حتی بتوانند کتابها را در دست بگیرند و گوشهای بنشینند و قهوهای بنوشند و کتاب تورق کنند. بد هم نبود. میشد که سر صبر کتابها را انتخاب کرد. کنارش قهوهای نوشید و ساعتی در فروشگاههای بزرگ کتاب چرخ زد و کتابها را خرید و به خانه برگشت.
اما آنچه امروز در فروشگاههای بزرگ کتاب اتفاق افتاده است پیشروی خزنده بخشهای دیگر است و پس رفتن قفسهها و میزهای کتاب. بخشهای دیگر روزبهروز پیشتر میآیند و جای بیشتری میگیرند و جای کتابها تنگتر میشود. بخشهایی که آرامآرام به کتابفروشیها آمدند و به مرور فروشگاههای بزرگ کتاب را تسخیر کردند. حالا در بعضی از فروشگاههای بزرگ بیش از 80درصد فضا را گرفتهاند. چاشنیها و دورچینهایی که قرار بود صرفا خریدن کتاب را بامزهتر کنند، حالا جای غذای اصلی نشستهاند. همین رویه اگر ادامه پیدا کند دیگر جایی برای کتابها نخواهد بود و از کتابفروشیها جز نام چیزی باقی نخواهد ماند؛ درست مثل قهوهخانههای قدیمی که سالهاست نمیتوانید اثری از قهوه در آنجا پیدا کنید و فقط نام قهوه در ابتدای اسمشان مانده است.