پرده آخر
روایتی از سینماهای خاطرهانگیز تهران که تغییر کاربری داده و از چرخه نمایش خارج شدهاند
فاطمه عباسی | روزنامهنگار
دودی که دیروز از قلب لالهزار و از تن سینما «ایران» برخاست، تنها خبر از یک آتشسوزی نمیداد بلکه مهر پایانی بر یک دوران بود؛ دورانی که نبض شهر با آپارات سینماها میزد و رویاها روی پردههای نقرهای جان میگرفتند. این روزها که با چند کلیک روی گوشی، صندلیهای راحت یک پردیس سینمایی مدرن را برای آخر هفته رزرو میکنیم، شاید سخت باشد تصور کنیم که زمانی همین خیابانهای شلوغ، میزبان سینماهای باشکوهی برای نمایش فیلم بودند؛ سالنهایی که هویت یک محله و پاتوق خاطرات چند نسل بودند.
رونق پردیسهای سینمایی مدرن با امکانات رفاهی و کیفیت صدای دالبی بهتدریج چراغ سالنهای تکپردهای و قدیمی را کمسو کرد. آنها که روزی میزبان صفهای طولانی و هیاهوی تماشاگران بودند، یکییکی از چرخه نمایش خارج شدند. آتش سینما ایران، تنها یک حادثه نبود؛ بلکه تصویری عریان از فرایندی بود که سالهاست بیصدا در جریان است؛ تبدیل شدن قصرهای خاطره به انبارهای متروک. این گزارش، روایتی است از سرنوشت ۹ همنسل سینما ایران که پردههایشان برای همیشه پایین کشیده شد.
