حاشیههای یک جشنوارهجهانی
نوری بیلگه جیلان، برگ برنده جشنواره جهانی فجر شد یا پاشنه آشیلش؟
ناصر احدی | روزنامهنگار
چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر خصیصههایی دارد شبیه دیگر جشنوارههای سینمایی و هنری داخلی که هرساله برگزار میشوند و با تغییر دبیر و کادربرگزاری هم تغییر بنیادینی نمیکنند. ویژگی اصلی این جشنواره نفس برگزاری آن است؛ به چه معنا؟ یعنی برگزاری جشنواره از خود فیلمها، کارگردانان، بازیگران و سایر اجزایش مهمتر است. درحالیکه دیگر جشنوارهها با کیفیت فیلمها و اشتیاق و شوری که برای تماشای فیلم در سالن تاریک سینما پدید میآورند ارزیابی میشوند، جشنواره جهانی فجر به دلایل مختلف نتوانست شوقی را که نیازمند هر جشنوارهای است رقم بزند. اما چرا چنین است؟ شاید این گزارش بتواند پاسخی به این سؤال بدهد.
ادای احترام با دست خالی
جشنواره با فیلم ترمیمشده «زیر درختان زیتون» عباس کیارستمی افتتاح شد که یکی از شاهکارهای تاریخ سینماست؛ ولی جشنوارهها از تازهها جذابیت میگیرند و به کلاسیکها ادای احترام میکنند. با اینکه دیدن فیلم بر پرده یکی از سالنهای مجموعه سینمایی شهر آفتاب در شیراز، مخصوصا برای نسلی که شانس تماشای این فیلم بیهمتا را بر پرده نداشته، تجربهای شگرف بود، اما جشنواره با این افتتاح از همان ابتدا نشان داد دستش چندان پر نیست.
نمایش ترمیمشدهها میتوانست بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، اگر فیلمهای اکراننشده و جدید جذابتری در برنامهاش گنجانده شده بود. ترمیمشدهها قبلا و در زمان خودشان به جشنوارههای دیگری اعتبار داده بودند و نمیشد دوباره از چاه آنها آب کشید و زمین چهلوسومین جشنواره فجر را آبیاری کرد.
نه هر فیلمی، نه هر جشنوارهای
رویکرد این دوره جشنواره، بهگفته دبیرش، شاعرانه است. رویکرد شاعرانه به سینما را میتوان به انحای مختلف تعبیر کرد، اما درباره جشنواره فجر محل برگزاری آن که شیراز است و مشهور به شهر شعر و ادب، گویا در اتخاذ این رویکرد بیشترین نقش را داشته است. از سوی دیگر، تأکید بر سینمای عباس کیارستمی بهعنوان چهره جهانی سینمای ایران که پوستر اصلی جشنواره هم عکس اوست، در انتخاب این رویکرد نقش مؤثری داشته که خود جای بحث دارد. بااینحال خیلی سخت بتوان همه فیلمهای حاضر در جشنواره را به چنین رویکردی منتسب کرد. برای نمونه، «زمانی در ابدیت» ساخته مهدی نوروزیان فیلمی است که شاعرانگی سینمایی را در حد گنجاندن شعرهایی در دیالوگها و پارچههای رقصان در هوا درک کرده است. جشنواره فجر اگر قرار است جهانی باشد و اگر اصرار بر رویکردی خاص در انتخاب فیلمها دارد، باید بهترین نمونهها را انتخاب کند. جایی منتقدی فرنگی نوشته بود برای هر فیلمی جشنوارهای هست، اما هر فیلمی برای هر جشنوارهای مناسب نیست.

فرصتی که از دست رفت
نوری بیلگه جیلان قرار بود به برگ برنده جشنواره تبدیل شود که شد پاشنه آشیل آن. عدهای به حضورش در فجر معترض شدند و جیلان تا اواخر جشنواره رخ نشان نداد. در نشست رسانهای جشنواره، «همشهری» این موضوع را مطرح کرد که کارگردان برجسته ترکیهای کلا رسانهگریز است و آیا جشنواره میتواند او را به تعامل با رسانهها ملزم کند یا خیرکه دبیر جشنواره هم بهطور ضمنی تأیید کرد روی شخصیتی مثل جیلان نمیتوانند کنترلی داشته باشند. در عمل هم همین شد. آمدن جیلان به جشنواره، نام جشنواره را تا رسانهای مثل «ورایتی» هم کشاند، اما همراه با اعتراض و جنجال. اگر جشنواره همه تخممرغهایش را در سبد جیلان نچیده بود و جز او چهره مهم دیگری به جشنواره دعوت شده بود، احتمالا فشارها از روی جیلان برداشته میشد؛ هرچند مهمتر از جیلان، انتخاب فیلم خوب برای جشنواره بود.
مکث
جهانی بدون جهانی
جشنواره مهمان خارجی داشت، هرچندناآشنا،اما بیشتر از آن شاهد آدمهایی بود که انگار آمده بودند یا دعوت شده بودند که جشنواره را شلوغ و پررونق جلوه دهند. علاقه به جشنواره باید بهطور طبیعی از دل تماشاگران مشتاقش بجوشد. صرف حضور پرتعداد راهنمایان و مترجمان غریبه با سینما به هیچ جشنوارهای رونق نمیدهد.
آمدن جیلان به جشنواره، نام جشنواره را تا رسانهای مثل «ورایتی» هم کشاند، اما همراه با اعتراض و جنجال. اگر جشنواره همه تخممرغهایش را در سبد جیلان نچیده بود و جز او چهره مهم دیگری به جشنواره دعوت شده بود، احتمالا فشارها از روی جیلان برداشته میشد.