• سه شنبه 4 آذر 1404
  • الثُّلاثَاء 4 جمادی الثانی 1447
  • 2025 Nov 25
سه شنبه 4 آذر 1404
کد مطلب : 267735
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/2v7Oj
+
-

3کابوس صهیونیست‌ها در سرزمین سروها

حنیف غفاری؛ دکتری روابط بین‌الملل 

در تحولات پرشتاب منطقه غرب آسیا، یکی از واقعیت‌های انکارناپذیر، اضطراب و هراس فزاینده رژیم صهیونیستی از توان و نفوذ حزب‌الله لبنان است. این هراس نه محصول تبلیغات یا بزرگ‌نمایی رسانه‌ای‌ بلکه نتیجه طبیعی تغییر موازنه قدرت به زیان تل‌آویو است. صهیونیست‌ها دیگر با سازمانی صرفا نظامی مواجه نیستند بلکه با جریانی گفتمانی، مردمی و کاملا پویا روبه‌رو هستند که در طول سالیان گذشته، به‌ویژه پس از شهادت دبیرکل کاریزماتیک خود، نه‌تنها دچار ضعف و فروپاشی نشده بلکه مسیر بازسازی و نوسازی خود را عمیق‌تر و حساب‌شده‌تر پیموده است. شهادت مظلومانه «هیثم علی طباطبایی» فرمانده غیور حزب‌الله لبنان را باید در چنین فرامتنی مورد توجه و بررسی قرار داد. در این میان 3عامل مهم وجود دارد که منجر به ترس و وحشت عمیق رژیم متوحش صهیونیستی از حزب‌الله لبنان شده است:
۱.  بازسازی قدرت پس از شهادت سیدحسن نصرالله: نخستین و بنیادی‌ترین علت ترس رژیم صهیونیستی، بازسازی ساختار فرماندهی و عملیاتی حزب‌الله پس از شهادت سیدحسن نصرالله است. صهیونیست‌ها گمان داشتند که با حذف فیزیکی رهبر حزب‌الله، ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیکره مقاومت وارد می‌کنند و سازمان (ستاد و صف) آن را به مرز فروپاشی می‌کشانند. اما تحولات بعدی نشان داد که حزب‌الله نه‌تنها از این حادثه عبور کرد‌ بلکه با اتکا به روح «شهادت‌محوری» که در بنیان فکری آن نهادینه است، توانست خود را در قالبی تازه‌تر بازآرایی کند. ساختار فرماندهی به‌سرعت ترمیم، خطوط ارتباطی حفظ‌ و توانایی میدانی نیروهای مقاومت در جبهه جنوب تقویت شد.  گزارش‌های میدانی و ارزیابی‌های نهادهای امنیتی غربی به‌وضوح حاکی از آن است که حزب‌الله در حال حاضر، در بالاترین سطح آمادگی رزمی 3دهه گذشته قرار دارد. نوسازی سامانه‌های موشکی، توسعه شبکه‌های پدافندی و بازآرایی ساختار اطلاعاتی باعث‌شده که ارتش رژیم صهیونیستی دیگر نتواند همانند گذشته‌ از «نبض اطلاعاتی» حزب‌الله پیشی بگیرد.
۲.  ناتوانی مهره‌های غرب در خلع‌سلاح مقاومت: دومین عامل وحشت تل‌آویو، ناکامی مزمن در پروژه‌ای است که سال‌ها روی آن سرمایه‌گذاری کرده بود: خلع سلاح مقاومت از درون لبنان. رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن بر این باور بودند که پس از شرایط بحرانی در لبنان، می‌توانند از طریق فشارهای سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای، مسئله خلع‌سلاح حزب‌الله را به یک مطالبه عمومی تبدیل کنند. آنان امید بسته بودند به ائتلاف ۱۴‌مارس و چهره‌هایی چون سمیر جعجع- کسانی که آشکارا در خدمت منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی حرکت می‌کنند- تا با تحریک افکار عمومی، فضای کشور را به زیان مقاومت تغییر دهند. اما واقعیت صحنه لبنان چیزی جز شکست این توهم نبود. نه‌تنها مردم لبنان خلع‌سلاح مقاومت را نپذیرفتند‌ بلکه پس از هر تجاوز رژیم صهیونیستی، حمایت از حزب‌الله در میان اقشار مختلف افزایش یافته است. لبنانی‌ها به‌خوبی می‌دانند که اگر سلاح مقاومت نبود، امروز جنوب و بقاع لبنان بار دیگر اشغال می‌شد. درنتیجه، تمام تلاش‌های تل‌آویو برای القای دوگانه «دولت -مقاومت» به بن‌بست رسیده است. این ناتوانی، بیش از هر چیز برای رژیم صهیونیستی دردناک است، زیرا آنان دریافته‌اند دشمن‌شان تنها در میدان نظامی شکست‌ناپذیر نیست‌ بلکه در میدان مشروعیت اجتماعی نیز از پشتیبانی قدرتمندی برخوردار است. این همان حقیقتی است که افرادی مانند جوزف عون، رئیس‌جمهور و نواف سلام، نخست‌وزیر لبنان نیز باید آن را به‌خوبی درک کنند.
۳. محاسبه‌ناپذیری کنش‌های حزب‌الله: اما سومین و شاید خطرناک‌ترین عامل برای رژیم اشغالگر قدس، غیرقابل‌پیش‌بینی‌بودن رفتار سیاسی و نظامی حزب‌الله است. در ادبیات نظامی، محاسبه‌پذیری دشمن یکی از ارکان طراحی عملیات است. درحالی‌که ارتش صهیونیستی می‌کوشد واکنش‌های مقاومت را براساس الگوهای ثابت پیش‌بینی کند، حزب‌الله بارها نشان داده است که در این چارچوب‌ها نمی‌گنجد. به‌عبارت بهتر، حزب‌الله لبنان در دام تحریک‌های حساب‌شده تل‌آویو نمی‌افتد. صهیونیست‌ها بارها کوشیده‌اند با حملات محدود به مناطق جنوبی لبنان، حزب‌الله را به پاسخ فوری و احساسی وادار سازند تا سپس بهانه‌ای برای آغاز جنگی گسترده پیدا کنند اما هر بار با سکوت و صبر راهبردی مقاومت روبه‌رو شده‌اند. این کنترل هوشمندانه واکنش‌ها یکی از عناصر کلیدی قدرت حزب‌الله است، زیرا دشمن هرگز نمی‌تواند بداند چه زمانی، در چه نقطه‌ای و با چه شدتی پاسخ دریافت خواهد کرد. اکنون، پس از شهادت هیثم علی طباطبایی، رژیم صهیونیستی بار دیگر همان خطای محاسباتی را تکرار کرده است. صهیونیست‌ها تصور می‌کنند که با ترور فرماندهان می‌توانند بازدارندگی حزب‌الله را بشکنند‌ اما به‌خوبی می‌دانند که هر اقدام آنان بی‌پاسخ نخواهد ماند. تفاوت این‌بار در آن است که پاسخ حزب‌الله قطعیت دارد اما در زمان، مکان یا شکلی که تل‌آویو هرگز تصور آن را نیز نخواهد کرد.
در‌نهایت اینکه مجموعه این 3عامل یعنی بازسازی شگفت‌انگیز قدرت پس از شهادت نصرالله، شکست پروژه خلع‌سلاح از درون‌ و محاسبه‌ناپذیری راهبردی حزب‌الله، تصویری تازه از موازنه قدرت در منطقه ترسیم می‌کند. تل‌آویو اکنون با مقاومتی روبه‌روست که نمی‌توان موجودیت و کارکرد آن را با جنگ، ترور یا فشار سیاسی مهار کرد. حزب‌الله از مرز یک نیروی مقاومت ملی عبور کرده و به یک بازیگر منطقه‌ای با توان تأثیرگذاری گسترده بدل شده است. برای رژیم صهیونیستی، این واقعیت نه‌تنها شکستی سیاسی بلکه شکست ادراکی و روانی محسوب می‌شود.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید