شعرم را از تعزیه خوزستان الهام گرفتم
گفتوگو با مرتضی حیدری آلکثیر، شاعر عرب خوزستانی در برنامه چارده تلویزیون همشهری
محمد سرابی | روزنامهنگار
بخش بزرگی از هموطنان ما عربزبانان جنوب و غرب کشور هستند که مراسم نوحهخوانی و عزاداری خود را به زبان عربی برگزار میکنند. اشعار این نوحهها به مداحیهای فارسی هم راه پیدا کرده و در بین دیگر ایرانیها محبوبیت یافته است. مرتضی حیدریآلکثیر، شاعر آیینیای که به 2زبان عربی و فارسی تسلط دارد و علاوه بر شاعری، مداحی نیز میکند، مهمان برنامه چارده تلویزیون همشهری به میزبانی سیدمحمدجواد شرافت بود.
متولد کجا هستید؟
اهل خوزستان و شهر شوش دانیال هستم؛ جایی که فرهنگ اهلبیت(ع) و تعزیههایش جایگاه خاصی دارد. اتفاقا یکی از باشکوهترین مراسم ایام فاطمیه در روستاهای شهر شوش برگزار میشود؛ مثلا در مجموعه روستاهای کعب که 20- 10روستای نزدیک هم هستند، در دهه فاطمیه هرشب چندین هزار نفر در یک روستا جمع میشوند و یک منبری قوی از عراق دعوت میکنند تا مراسم را همراه مداح اجرا کنند.
در شهر شوش تعزیه به زبان فارسی اجرا میشود؟
زبان شهرستان شوش، فارسی است و همین تعزیه ثبت ملی شده است. ما در روستای خودمان - که اکنون تبدیل به شهر شده و نام آن هم حر برگرفته از حر ریاحی است - تعزیه را به زبان عربی اجرا میکنیم. آیتالله حیدری که عضو مجلس خبرگان و عموی بنده هستند به این تعزیه اشراف دارند. این تعزیه از نظر مقتل و صحیح بودن روایت برجسته است. افراد زیادی به این تعزیه خدمت کردهاند و الان بهدست جوانترها افتاده است. در تاسوعا تعزیه ورود اسرا به مجلس یزید و در عاشورا از صبح تا 5- 4بعدازظهر خود واقعه عاشورا را داریم. تصور کنید در یک زمین 8- 7هکتاری در وسط شهر که قبلا هم خاکی بوده تعزیه با 300-200 اسب اجرا میشود که شامل تمام مواقف ظهر عاشوراست.
خانواده شما هم در این تعزیهها نقش داشتهاند؟
پدر من حاج حسن حیدریآلکثیر نزدیک 30سال نقش حبیببنمظاهر را داشت. خیلی در نقشش فرورفته بود. سال 86ایشان فوت کردند که من بیستوچندسال داشتم. بیشتر خاطراتی که از ایشان دارم یا سرکار بود یا قرآن میخواند. ما که خانواده پرجمعیتی هم بودیم قرآنخواندن را از ایشان و با کلمات فصیح یاد گرفتیم. صبح با صدای قرآنخواندن ایشان بیدار میشدیم. پدرم که در نیشکر هفت تپه کار میکرد، بعد از بازنشستگی بهدلیل اینکه حافظه خوبی در یادآوری احادیث داشت، منبری شد.
پس شاعری را از پدر به ارث بردهاید؟
من شعر عربی را از پدرم به ارث بردهام برای اینکه ایشان «ابوذیه» میسرود؛ یک دوبیتی محلی خوزستانی که در عراق هم رایج است. از طرف دیگر الهام من در شعر عاشورایی، دیدن تعزیهها و «مواقف» آن بود.
درباره ابوذیه بیشتر توضیح دهید.
ابوذیه از 2بیت تشکیل میشود که قافیه 3مصرع اول جناس تام دارد و هزاران 2بیتی با این سبک سروده شده است؛ یعنی کلماتی در جای قافیه قرار دارد که یکجور خوانده میشود، اما به معانی متفاوتی است. نخستین شعری که گفتم هم ابوذیه بود و با اینکه اشکال قافیه داشت، خیلی شعف داشتم که میتوانم روی وزن شعر بگویم. در دبستان آرایههای ادبی فارسی را خواندیم و بعد شعر فارسی هم گفتم. کمکم با شاعران معاصر عرب مانند نزارقبانی آشنا شدم. تا اینکه در چند سال اخیر در مسابقات بینالمللی شعر در عراق، بحرین، لبنان و کویت شرکت کردم. البته اول فراخوانها را میدیدم و شرکت نمیکردم؛ زیرا فکر میکردم شانس برنده شدن ندارم. گاهی هم شعر مینوشتم، اما به حد نصاب نمیرسید؛ چون باید 30بیت مینوشتیم.
آن سال شعری گفتم و بعد فراخوانی از طرف عتبه حضرت ابوالفضل(ع) درباره حضرت زهرا(س) بود. من یک قصیده 19بیتی داشتم که 10بیت به آن اضافه کردم، اما دیدم که تاریخ مهلت فراخوان را به قمری نوشته بودند و من چون ایران بودم آن را به شمسی خوانده بودم و وقت تمامشده بود. وقتی شعر 29بیتی را فرستادم گفتند وقت تمامشده است و در حال داوری هستیم. البته قبول کردند. بعد از یک هفته تماس گرفتند و گفتند جزو 3نفر اول شدی و باید بیایی و زیر قبه حضرت ابوالفضل(ع) شعرت را بخوانی. شاعرانی از مصر، الجزایر و بحرین هم آمده بودند. البته یک اشکال قافیه داشت که در فارسی محسوب نمیشود، ولی در عربی اشکال دارد. داور گفت که اگر این اشکال نبود میتوانستی اول شوی. آن قصیده را بعدا در کنگرههای دیگر هم خواندم.
در محضر رهبر انقلاب هم شعر خواندید؟
من در شب شعر شاعران آیینی در محضر رهبری ابوذیه خواندهام که موضوع آن درباره امام زمان(عج) بود. حضرت آقا که پیش از انقلاب همراه عدهای از شاعران عرب خوزستانی زندانی بودند از اشعار عربی خاطره داشتند و ایشان هم همانجا یک ابوذیه خواندند.
نوحه «من الشّام نأتی و من قلب بحرین» چطور سروده شد؟
این نوحه را سال 91سرودم. قرار بود آقای میثم مطیعی این نوحه را نزد آقا بخواند. شعر اول به زبان فارسی نوشته شده و همزمان بود با حرکت بیداری اسلامی در بحرین که خیلی از شیعیان بحرین شهید شدند. قرار شد درددلی با حضرت زهرا(س) داشته باشیم و در آن بگوییم که نگاهی به این شیعیان بحرین داشته باشید. ملودی را با صدای آهنگساز فرستادند و قرار دادن کلام عربی روی آن سخت بود. خدا را شکر الهام شد و شروعش خیلی خوب بود و خیلی خوب هم دیده شد. بعدها به عراق که رفته بودم زمزمه میشد. در لبنان هم دیدم که این نوحه را میخوانند.
بین مداحان، عربیخوان خوب چهکسی است؟
اول برای آقای کریمی نوشتم که در نوحههایشان همیشه یک بند عربی میخواندند. بعد آقای مطیعی و برای آقای محمدحسین طاهری هم نوشتم. یک شعر فصیح داریم و یک شعر «شعبی» یعنی زبان محلی که آقای مطیعی خوب میخوانند و لهجه و مخارج حروفش متکلف نیست و خوب اجرا میکند. آقای طاهری هم همینطور است و آقای کریمی هم در بصره که من ابتهال نوشتم و خواندند، واقعا بینظیر هستند.
در فضای سرود هم فعالیت میکنید؟
گروه محمد رسولالله(ص) متشکل از چندین گروه تهرانی است و کارهایشان در تلویزیون پخش میشود. خیلی از کارهایشان را توفیق داشتم که هم لحن را بدهم و هم شعر را بگویم.
برای فاطمیه امسال شعری دارید؟
بله. این ابیات شعر را گفتم که بعدا بیشتر به آن اضافه میشود. «اگرچه نور ناپیداییش از دور پیدا بود / شب قدری که قدرش را ندانستند زهرا بود / عیان از او حجاب از او گوارایی آب از او / ندارد ذرهای هم تاب دوری آفتاب از او... .»