رژیم لاغری برای سهمیههای کنکور
گفتوگو با دبیر کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت درباره آخرین تغییراتی که قرار است در سهمیههای کنکور اعمال شود
لیلا شریف | روزنامهنگار
سهمیه کنکور از آن موضوعات جنجالی است که هر سال تعداد زیادی از داوطلبان نسبت به آن معترض هستند؛ تا جایی که از سال گذشته مسعود پزشکیان، رئیسجمهور به وزیر علوم دستور داد که با نوشتن یک طرح و ارسال آن به شورایعالی انقلاب فرهنگی، یکبار برای همیشه ماجرای سهمیههای کنکور را ساماندهی کند.
بر این اساس، وزارت علوم موظف شد با همکاری سازمان ملی سنجش، وزارت بهداشت، دانشگاه آزاد اسلامی و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در زمینه بازنگری تمام سهمیههای سنجش و پذیرش دانشجو اقدام و طرح تفکیک استانی سهمیهها را برای تصویب در شورایعالی انقلاب فرهنگی و اجرا از سال ۱۴۰۵ به ستاد علم و فناوری این شورا ارسال کند. هر چند در روزهای اخیر دبیرشورایعالی انقلاب فرهنگی اعلام کرد که هنوز این طرح بهدست این شورا نرسیده، تکاپوهای پشت صحنه نشان میدهد که موضوع در دست پیگیری است.
سهمیههای کنکور چطور ایجاد شدند؟
در مورد این موضوع حرف و حدیث بسیار است، اما اگر بخواهیم مستند صحبت کنیم، میتوانیم حرفهای حسین توکلی را که بهدلیل 36سال حضور در سازمان سنجش به نام«پدر کنکور» شناخته میشود، سند قرار دهیم. بهگفته او «در ابتدای برگزاری کنکور فقط سهمیه بومی وجود داشت؛ یعنی برای مناطق محروم سهمیه بومی، آن هم فقط در برخی رشتهها درنظر گرفته میشد، بعد سهمیه منطقه ۱، ۲ ،۳ و ۴ بود؛ یعنی ۵سهمیه داشتیم. بعد از بازنگری در قوانین کنکور توسط شورایعالی انقلاب فرهنگی این ۵سهمیه به ۳سهمیه تقلیل یافت. بعد هم مسئله دفاعمقدس بهوجود آمد و سهمیهبندی برای خانواده شهدا و جانبازان مصوب مجلس شورای اسلامی پیش آمد؛ البته تأکید میکنم همه این سهمیهها حد نصاب دارد.»
ناگفتههایی از سهمیهها
بحث در مورد سهمیهها یک موضوع داغ است که گذر زمان از میزان توجه به آن کم نمیکند، اما برای اینکه نگاه کاملی به موضوع داشته باشیم، مرور چند نکته از زبان بازیگران اصلی زمین کنکور لازم است. رضا محمدی، رئیس سازمان سنجش آموزش کشور چندی پیش اعلام کرده بود که «برخی سهمیهها بهصورت اسمی وجود دارند، اما منسوخ شدهاند. حدود ۱۸سهمیه کنکوری داشتیم که برخی از آنها متعلق به زمان دیگری بودند و پس از آنکه شرایط تغییر کرد، این سهمیهها همچنان باقی ماندند و از دستور کار خارج نشدند. برخی از آنها بهنظر میرسد که دیگر زمانشان گذشته است.» همچنین حسین سیمایی صراف که مأمور ساماندهی سهمیههاست از بزرگنمایی در مورد آن حرف زده بود: «ادراک و تصوری که از سهمیه وجود دارد، خیلی بیش از واقعیت است؛ ضمن اینکه رئیسجمهور دستور داده که در وزارت علوم طرحی برای بازنگری سهمیهها آماده کنیم. سهمیهها نیز تنها سهمیه ایثارگری نیست. انواع مختلفی سهمیه به مناسبتهای مختلفی که در کشور رخ داده، ایجاد شده است.»
سهمیهای که با پیگیری حذف شد
محال است که بحث از کنکور و موضوعات حاشیهای آن شود و ردی از پیگیریهای سازمان مردمنهاد دیدهبان شفافیت و عدالت وجود نداشته باشد. این سازمان در دهه گذشته بارها موضوعاتی همچون سهمیهها، پرونده فرزندان اعضای هیأت علمی و کنکور دومرحلهای را پیگیری کرد تا شاید تریبونی برای شنیده شدن صدای مردم باشد. امکان جابهجایی فرزندان اعضای هیأت علمی همان بیعدالتیای بود که با تلاش و پیگیریهای این سازمان حذف شد. حالا که بحث سهمیههای کنکور دوباره داغ شده است برای روشن شدن وضعیت سهمیههای باقیمانده کنکور با هامون سبطی، دبیر کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت گفتوگو کردهایم.
در حال حاضر بحث بر سر اصلاح سهمیههای کنکور داغ شده است. با توجه به اشراف شما بر این موضوع، قرار است که کدام مورد از سهمیههای کنکور اصلاح شود؟
تا جایی که من میدانم بیشتر بحث در مورد سهمیه مناطق و تعدیلشدن آنهاست. این سهمیه از اول اشتباه بود؛ اینکه برخی تعریف تحصیلات عالی را محدود به دریافت تخصص کردند، یک نگاه اشتباه بود. تحصیلات عالی باعث افزایش سطح فرهنگ رواداری و میهنپرستی جوانان کشور میشود. افراد به واسطه تحصیل در دانشگاهها، از منطقه بومی خود به مناطق دیگر میروند و میتوانند فرهنگهای دیگر را تجربه کنند و بدانند معنای ایرانیبودن چیست و در مقابل نگاه قومگرایانه کمرنگ شود. حداقل 15تا 20سال از این سهمیهها میگذرد. در برخی از دانشگاهها که بومیگزینی شدید بود، یک مرزبندی میان بومی و غیربومی شکل گرفت که با اهداف تحصیلات دانشگاهی یعنی درآمیختن فرهنگها و خردهفرهنگها و رسیدن به نگاهی ملی در تضاد است.
چند درصد قبولشدگان حاصل عبور از فیلتر سهمیهها بومیگزینی هستند؟
گاهی شاهد بودیم که تا 50درصد قبولشدگان حاصل بومیگزینی بودند.
این موضوع بیشتر برای کدام استانهاست؟
این سهمیه به اعلام نیاز دانشگاههای استان در هر سال بستگی دارد. نکته عجیب این است که بعضی سالها در همین تهران هم این اتفاق میافتد و کسی که تهرانی است، بومی استان تهران حساب میشود؛ درحالیکه دانشگاههای کلانشهرها، دانشگاههای ملی هستند و کسی که در محدوده جغرافیایی این دانشگاهها زندگی میکند، نباید امتیاز خاصی برای ورود داشته باشد.
با توجه به وضعیت بحرانی تعداد خوابگاه در سراسر کشور، اگر این سهمیه حذف شود، چالش خوابگاهها وخیمتر نمیشود؟
چالش خوابگاه شدیدتر میشود، اما آیا خوابگاه یک مسئله ملی است؟ چرا بهخاطر ناتوانی دولتها در تأمین این موضوع باید به سمتی برویم که قومیتگرایی در دانشگاهها شدت بگیرد؟
پس الان فقط بومیگزینی تغییر میکند؟
تا حدی که من اطلاع دارم تمرکز بر بومیگزینی است.
در روزهای اخیر دبیرشورایعالی انقلاب فرهنگی از لزوم هماهنگی میان مجلس و شورایعالی برای حل این مسئله صحبت کرد. بهنظر شما این دو نهاد چطور میتوانند در این مسیر به هماهنگی برسند؟
بخشی از این قانون سهمیهها در خود شورایعالی انقلاب فرهنگی و بخشی در مجلس تصویب شده است. بهدلیل اینکه هیچ شفافیتی وجود ندارد و هر روز آماری ادعا و بعد تکذیب میشود و این دوگانگی که قانونگذاری بین شورا و مجلس شکل گرفته، باعث شده است که پیگیریها به نتیجه نرسد. یکی باید در این زمینه اختیارات خود را به دیگری بدهد.
سهمیههای هیأت علمی از امسال حذف شد. این موضوع چه تأثیری بر ورودی دانشگاهها میگذارد و تا چه حد آن حس تبعیض را از بین می برد؟
امکان جابهجایی فرزندان هیأت علمی با دخالت مستقیم دیوان عدالت حذف شد. در مورد میزان جابهجاییها، آمار یکسان و دقیقی داده نمیشود، اما میشود گفت که در رشتههای پرطرفدار این اتفاق رخ میداد. بر این اساس باید گفت که تعداد جابهجاییها مهم نیست و آن احساس تبعیض مهم بود که رفع شد.
چه تعداد جابهجایی رخ میداد؟
براساس اطلاعات غیررسمی میتوان گفت که نزدیک به هزار نفر از این سهمیه استفاده کردند، اما همین میزان برای رشتههایی که ظرفیت 8هزار نفری داشتند، نارضایتی ایجاد میکرد.
بیشتر در رشتههای پزشکی بودند؟
اکثرا در رشتههای پزشکی بود و حتی گاهی تبصرههای غیرقانونی بسته میشد که از رشته دامپزشکی به رشته داروسازی و پزشکی میرفتند. این اجحاف در حق رتبههای دو رقمی بود. در آن زمان چنین سهمیهای به پرونده 134نفری معروف شد. با پیگیری سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت، توانستیم این سهمیه را متوقف کنیم.