علیالله سلیمی | روزنامهنگار
همزمان با سیوسومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، مراسم رونمایی از تقریظهای رهبر معظم انقلاب بر کتابهای «خانوم ماه»، «تب ناتمام»و «همسفر آتش و برف» در تالار وحدت تهران برگزار میشود. این 3عنوان کتاب درباره همسران 3شهید بزرگوار است و رونماییها هم در قالب «رویداد ملی قهرمان» برگزار خواهد شد. انتشار تقریظ، کنش بااهمیت مقام معظم رهبری است. این کنش به مثابه یک عملیات فرهنگی در جنگ نرم است که با طراحی آیتالله خامنهای و اجرای دفتر حفظ و نشر معظمله محقق میشود. تصمیم رهبر انقلاب نسبت به انتشار تقریظشان بر یک کتاب، بهمعنای تأیید یک محتوای فرهنگی برای ترویج آن است و اشارات و ظرایف متن تقریظ، حد و رسم محتوای موردنظر را دقیق میکند. درواقع با یک نگاه کلی به کتابهایی که در سالهای اخیر توسط رهبر انقلاب توصیه شدهاند یا تقریظشان منتشر شده است، مشاهده میشود در نیمی از این کتابها، یک زن نقشآفرینی کلیدی داشته است؛ یا در نقش سوژه و موضوع کتاب یا در قواره راوی و همراه قهرمان کتاب یا در نقش نویسنده که در اغلب موارد، این زنان مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفتهاند؛ طبعا این رویه اتفاقی نیست. میتوان گفت که مقصود، توجه دادن به نقشآفرینی و اثرگذاری زنان در جامعه و معرفی الگوهایی واقعی و متناسب با نیاز جریان حق باشد. در مورد 3کتاب اخیر هم این نکته بهنظر میرسد که توجه به نقشآفرینی یک زن مسلمان، انقلابی و مقاوم موردنظر رهبر انقلاب بوده است.

تب ناتمام
کتاب «تب ناتمام»روایت زندگی یک زن است؛ یک مادر، مادر یک جانباز؛ مادری که زندگیاش شبیه بیشتر مادرهاست، اما یک فصل خیلی متفاوت را هم زندگی کرده است. مادر قصه این کتاب، 17سال پرستار پسر جانبازش بوده؛ جانباز قطع نخاع؛ پسری که فقط میتوانسته سر و گردنش را حرکت دهد که البته این کمترین مشکلش بوده است! قهرمان داستان کتاب«تب ناتمام» همین مادر است؛ خانم شهلا منزوی، مادر جانباز شهید حسین دخانچی. کتاب«تب ناتمام» خاطرات شفاهی این مادر و داستان زندگی اوست. شرح زندگی خانم منزوی از دوران نوجوانی و ازدواج شروع میشود و آرام آرام با به دنیاآمدن حسین و دیگر پسرانش جلو میرود. بازیها و شیطنتهای کودکی و نوجوانی حسین و برادرانش را به تصویر میکشد تا به دوران انقلاب و مبارزات پیش از آن میرسد. اصل داستان کتاب از اینجا شروع میشود، مبارزات انقلابی خانواده و بعد هم ماجراهای دوران دفاعمقدس پیش میآید. داستان این مادر و این خانواده آنجایی اوج میگیرد که حسین اواخر سال 63در عملیات بدر، مجروح و از ناحیه گردن، قطع نخاع شده و دوران مجروحیت 17ساله او شروع میشود. مخاطب، در این کتاب با رنجها و سختیهای زندگی یک جانباز قطع نخاعی آشنا میشود؛ رنجهایی که فقط جسمانی نیستند، بلکه رنجهای روحی و روانی این ایثارگران بهمراتب دشوارتر و جانکاهتر است؛ رنجهایی که علاوه بر خود جانباز، خانواده نیز متحملش هستند. خانواده حسین و بهخصوص مادرش، سالها عاشقانه و صبورانه از فرزند جانبازشان پرستاری کردند و سرانجام حسین در سال 81بر اثر عوارض همین مجروحیت در بیمارستان ساسان به شهادت رسید. کتاب «تب ناتمام»، توانسته شرح خوب و مختصری از این رنج، صبر و ایثار را به تصویر بکشد.

خانومماه
روایت کتاب «خانوم ماه» حول خانمناز علینژاد است، اما محور بیشتر روایتهای خانمناز، شهید شیرعلی سلطانی، همسر ایشان است. ماجراهای زندگی خانمناز از نوجوانی و خواستگاری شروع میشود. زندگی با شیرعلی و سختیها و شیرینیهای مشترکشان را شرح میدهد؛ از مبارزات انقلابی و مشکلات بعد از انقلاب و جنگ میگوید و تا شهادت شیرعلی پیش میرود و در آخر، به دوش کشیدن بار زندگی و خانوادهشان توسط خانمناز را به تصویر میکشد و در تمام این دوران، شیرعلی، همراه، راهنما و الگوی خانمناز در مسیر است. ماجراهای این کتاب، داستان زندگی خانم علینژاد هست، ولی نه بهتنهایی. خانمناز ابتدای کتاب با خانمناز انتهای آن یکی نیست، خیلی تفاوت کرده، خیلی رشد داشته است و مهمترین عامل رشد و تعالی او، همراهی با همسرش شیرعلی سلطانی است. پس نمیتوان گفت این کتاب، کتاب زندگی خانمناز است، بهتر است بگوییم. این کتاب، داستان زندگی یک زوج است؛ هرچند در تمام مسیر، کنار یکدیگر دیده نشوند. کتاب «خانومماه» روایت زندگی همسر شهیدی نیست که در سایه شهید دیده شود و شخصیت درجه دوم باشد، بلکه روایت زندگی زنی تأثیرگذار است که هم در مجاهدتهای همسر شهید خود نقش داشته و هم بعد از شهادت مرد زندگیاش، بار زندگی را به دوش کشیده و فداکارانه و ایثارگرانه راه و هدف شوهر شهیدش را دنبال کرده است. درواقع «خانوم ماه»، روایت عشق و فداکاری این زوج است در راه محبوب مشترکشان. در یک نگاه کلی به این کتاب میتوان گفت که سوژه و موضوع اصلی آن، بدیع و منحصربه فرد نیست و نظایر مختلفی در تاریخ مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی دارد، پس این کتاب و این دو نفر، چه ویژگیهایی دارند که شایسته بالا نشاندن و الگو شدن هستند. پاسخ دقیق این سؤال بعد از انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب مشخص میشود.

همسفر آتش و برف
کتاب «همسفر آتش و برف» داستان زندگی سردار شهید حاج سعید قهاری و همسرش فرحناز رسولی را روایت میکند؛ زندگی پرفرازونشیبی که در هیچ شهری ثابت نماند و قرار نیافت و به سبب مأموریتهای سعید در غرب کشور، هر چندماه یا هر چند سال، پشت یک وانت یا کامیون، از شهری به شهر دیگر منتقل شد.
این کتاب قصه زن و مردی را روایت میکند که دوشبهدوش همدیگر برای کشورشان، مردمشان و اعتقادشان جنگیدند؛ هر کدام در عرصهای که تکلیفشان بود. مرد این کتاب، همه زندگیاش ایران و انقلاب ایران بود و هر جا به او نیاز بود، حاضر شد. زن این کتاب هم یکقدم از مردش عقب نماند و پابهپایش از سنقر، جوانرود، پاوه، مریوان و سنندج تا کرمانشاه، همدان، یزد و ارومیه آمد و زندگی کرد تا قوت قلب و مایه آرامش مردش باشد. مرد این کتاب، مرد جنگ است و یادگرفته دل به دریا بزند و از هیچ موجی نترسد؛ زن این کتاب هم، از روزی که به همراهی با این مرد جنگی «بله» گفت، خودش را آماده هر شرایطی کرده بود. مرد این کتاب، نظامی شجاع و کاربلدی است که روش جنگ در دشت، کوهستان و جنگل را خوب میشناسد تا اجازه ندهد دشمن، دستش به شیشه نازک آرامش مردم برسد؛ زن این کتاب هم، شیوه ادارهکردن زندگی را خوب بلد است تا آب در دل خانواده تکان نخورد؛ حتی اگر در دل خودش توفان باشد. مرد این کتاب، فرمانده مقتدر و دلسوزی است که نیروهایش را بچههایش میداند و با شهادت هر یک از آنها، تکهای از قلبش کنده میشود؛ زن این کتاب، مادر مستحکم و فداکاری است که گاهی لازم است پدر هم باشد تا بچهها کسری نداشته باشند؛ چون زن این کتاب مکمل مردش است.
پنج شنبه 22 آبان 1404
کد مطلب :
266991
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/l5RJj
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved