• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 21 مرداد 1397
کد مطلب : 26689
+
-

نگاهی به «یک روز تابستانی»پارسا پیروز فر

یک خودکشی ساده

تئاتر
یک خودکشی ساده

فهیمه پناه‌آذر/روزنامه‌نگار

 «اگه رنجی حقیقی باشه، آدم واقعا سعی می‌کنه هر طوری هست اونو از بین ببره وگرنه اگه هیچ تلاشی برای برطرف‌کردنش نکنه، یه رنج ساختگیه...»

این جمله بخشی از دیالوگ‌ نمایش «یک روز تابستانی» است که این روزها با کارگردانی پارسا پیروزفر در 2سانس 17 و 19در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می‌رود. ‌یک روز تابستانی، ششمین کار پیروزفر در مقام کارگردانی تئاتر بعد از نمایش‌های «هنر» نوشته یاسمینا رضا، «گلن‌گری گلن‌راس» دیوید ممت، «بر پهنه دریا» اسلاومیر مروژک، «ماتریوشکا» نوشته پارسا پیروزفر و «سنگ‌ها در جیب‌ها» مری جونز است. پیروزفر هر اندازه که در دهه70 با حضور در سریال‌های تلویزیونی برای مخاطبان نام‌آشنا شد، از اوایل سال80 نیز با شروع کارگردانی تئاتر توانست علاقه‌مندان زیادی را در هنر نمایش جذب خود کند.
این نمایش دومین نمایشنامه از اسلاومیر مروژک، نمایشنامه‌نویس لهستانی است که پیروزفر برای اجرا روی صحنه انتخاب کرده؛ نمایشی دیالوگ‌محور که مملو از دیالوگ‌های قابل‌تأمل است و بازی‌های روان آن هم توانسته تأثیر خوبی روی تماشاگر امروز تئاتر بگذارد؛ تماشاگری که با وجود اجراهای متعدد کمتر پیش می‌آید از سالن نمایش راضی بیرون بیاید.

‌یک روز تابستانی، با کمدی موقعیتی آغاز می‌شود که رضا بهبودی، یکی از 3 بازیگر نمایش، به خوبی از عهده آن بر‌می‌آید؛ فردی بسیار ناامید که در هیچ‌یک از مراحل زندگی‌اش موفق نیست و در مقابل فردی موفق که به هر آنچه در زندگی خواسته، رسیده است.
اما میان این 2 نفر یک وجه مشترک وجود دارد؛ هر دوی این شخصیت‌ها به‌خودکشی فکر می‌کنند و پارسا پیروزفر در کنار رضا بهبودی به ایفای نقش می‌پردازد. در سراسر نمایش دیالوگ‌های مفهومی به زبان طنز میان این 2 بازیگر رد و بدل می‌شود و درنهایت یک زن با بازی سوگل قلاتیان، تصمیم آنها را تغییر می‌دهد.

اثری که پیروزفر به‌عنوان کار ششم در کارگردانی‌ انتخاب کرده، مانند همیشه پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، اما او توانسته با یک کارگردانی حساب‌شده، قصه‌ای ساده و با مفاهیم عمیق را تحویل مخاطب خود بدهد. این نمایش توانسته برخلاف برخی نمایش‌های رایج روی صحنه، مخاطب خود را به فکر وادارد  چراکه دیالوگ‌هایش در عین سادگی و خنده‌دار‌بودن، بسیار عمیق و مفهومی هستند و درمجموع، نمایشی را شکل داده‌اند که بی‌مناسبت با حال و هوای آدم‌های امروز جامعه نیست. هرچند شاید افرادی باشند که با تماشای نمایش، یک مقایسه هم میان افراد متمول و زرنگ و افراد ساده‌دل با سطح زندگی متوسط و حتی پایین‌تر داشته باشند و این هم شاید یکی از اهداف پیروزفر در نمایش باشد.

نظم پیروزفر و حساسیت‌هایش در کارگردانی در هر لحظه از بازی‌ها و میزانسن‌ها دیده می‌شود، طراحی صحنه و نورپردازی مناسب هم با انتخاب درست و بجای موسیقی، دست به‌دست هم داده‌اند و مخاطب را همراهی می‌کنند. طراحی صحنه توسط سیامک احصایی انجام شده؛ یک طراحی ساده و نمادین که در 3پرده تغییر می‌کند و خیلی راحت می‌تواند به روان‌بودن قصه کمک کند؛ طراحی کاملا مناسب با موضوع داستان، بدون آنکه حواس مخاطب را پرت کرده باشد.

نوع انتخاب پیروزفر در موسیقی و بازی‌ها یادآور کمدی‌های کلاسیک آمریکایی است و نگاه کارگردان، اجرایی هوشمندانه به متن مروژک داده است. کارگردان به مخاطب این اجازه را می‌دهد که با چالش‌های متن همراه شود و در این‌باره بیشتر فکر کند.
انتخاب بازیگران پیروزفر هم مثل همیشه کم‌عیب و نقص است. حضور رضا بهبودی در ‌یک روز تابستانی‌ یادآور بازی درخشان او در نمایش‌های دیگرش است؛ نمایش‌هایی چون در انتظار گودو، گلن‌گری گلن‌راس، دایی وانیا و..‌. هر‌چند سوگل قلاتیان در بازی مقابل بهبودی و پیروزفر کمتر موفق است اما حضور 3 بازیگر کنار همدیگر، امتیاز قابل‌قبولی را به ‌یک روز تابستانی‌ می‌دهد.

آخر آنکه باز هم وسواس‌های کارگردانی و زمان اجرای مفید و موجز، به همراه بازی‌های خوب و میزانسن‌های ساده، پیروزفر را در اجرا موفق کرده و همه‌‌چیز در خدمت موضوع و حوادث نمایش او هستند؛ نمایشی که درنظر تماشاگر تئاتر که امروز توقعاتش بالاتر رفته، بسیار باورپذیر است.

این خبر را به اشتراک بگذارید