تخیل؛ بستر پیشرفتهای علمی
محمدرضا شمس/ نویسنده کودک و نوجوان
تخیل از تولد همراه و همسایه آدم است؛ گرچه تصور میکنم سابقه این همراهی را میتوان تا دوره جنینی هم عقب برد. نوزاد و سپس کودک با خیال رشد مییابد و بزرگ میشود. وقتی به مدرسه میرود دلایل مختلفی دست به دست هم میدهند تا جلو تخیل او را بگیرند. یکی از مهمترین این دلایل اجبار آدم بزرگهاست. معلم، مربی و پدر و مادر با این تصور نادرست که تخیل دشمن دانش است، به او میآموزند که تا میتواند همانطور فکر کند و نتیجه بگیرد که آنها فکر میکنند و نتیجه میگیرند. گفتهاند پدری فرزندش را پیش اینشتین برد. به دانشمند بزرگ فیزیک گفت پسرم استعداد خوبی در ریاضی دارد، چه کار میتوانم بکنم تا او دانشمندی مثل شما شود. اینشتین به او گفت: پیش از هر کاری برای او داستانهای تخیلی تعریف کن و کتابهای تخیلی بخر. پدر کودک گفت: و پس از آن؟ اینشتین گفت: تا میتوانی این کار را انجام بده. داستانها گنجینه ارزشمند تخیلند. بسیاری از ابزار پیشرفتهای که امروز در زندگی بشر کاربرد دارد در افسانهها هم وجود داشتهاند. یکی از شخصیتهای افسانهای وقتی درست روبهروی در یک غار میایستاد، در باز و او داخل غار میشد؛ اتفاقی که امروز در بانکها و بسیاری از ادارات میافتد. قطعا نسبیت، جاذبه و بسیاری از یافتههای علمی حاصل تخیل بودهاند. از هزاران سال پیش از نیوتن، همواره سیبهای رسیده از درخت میافتادند، اما این تخیل کمنظیر نیوتن بود که با پرداختن به این پدیده به یک قانون علمی رسید. بسیاری از صاحبنظران در تحلیل صنعتی جامعه چین به کمبود تخیل اشاره کردهاند؛ از این رو کپیکار و نمونهبردار شدهاند. در کشور ما با این همه مراکز عالی آموزشی و در حالی که در بسیاری از شهرهای کوچک هم دانشگاه تاسیس شده، چرا اینقدر نگران راهنیافتن فرزندمان به دانشگاه هستیم؟ به جای این کار و به جای واداشتن دانشآموزان به تستزنی و حضور در کلاسهای کنکور، اجازه دهیم آنها تخیل خودشان را داشته باشند چرا که تخیل، بستر اصلی پیشرفتهای علمی است.