• دو شنبه 12 آبان 1404
  • الإثْنَيْن 12 جمادی الاول 1447
  • 2025 Nov 03
دو شنبه 12 آبان 1404
کد مطلب : 266302
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/kZ20X
+
-

توبیخ رئیس

حکایت‌پلاس
توبیخ رئیس

به جرم آنکه تنها یک ربع بیشتر از روزهای قبل از خواب صبحگاهی لذت برده بودم، باید ترافیک وحشتناک پل صدر را تحمل می‌کردم و این یعنی نیم‌ساعت دیرتر سر کار حاضر شدن و توبیخ و کم شدن حقوق و سرافکندگی پیش همکاران. اما چه کنم که خودکرده را تدبیر نیست و همچنین کسی که خربزه نوش جان می‌کند باید پای لرزش هم بنشیند که معقول و منطقی و قائل هضم بود.
اما خاطره غم‌انگیز آن روز من از زمانی آغاز شد که در آن ترافیک نفسگیر که خودروها پشت به پشت هم مورچه‌وار در حرکت بودند و رانندگان صبورانه کلاج و نیم‌کلاج می‌گرفتند، خودرویی با شیشه‌های دودی به‌خود اجازه داد وارد لاین اضطرار شود و رندانه اخلاق را زیر بگیرد و به سرعت ترافیک را پشت سر بگذارد و زودتر از بقیه به مقصد برسد که چه؟ که شاید توبیخ نشود و حقوقش کسر نشود و پیش همکارانش
سربلند بماند.
وقتی سنگ اول در چاه افتاد خودرو بعدی هم مسیر ماشین دودی را برگزید و مسیر خط اضطرار پر شد از خودروهایی که اخلاق را به بهای توبیخ‌ نشدن و
کم نشدن حقوق و سربلندی پیش همکاران سر بریدند. تاسف آورتر آن بود که همه خودروهای دودی تا به دوربین می‌رسیدند از رانندگان مانده در ترافیک راه می‌گرفتند و وقیحانه خط اضطرار را ترک می‌کردند و چند قدم جلوتر به دور از چشم دوربین‌ها دوباره وارد خط اضطرار می‌شدند، که چه؟ که شاید اینکه خدای ناکرده توبیخ و جریمه و تحقیر نشوند.
آن روز دیر سر کار رسیدم اما سربلند! البته رئیس اداره حسابی مرا توبیخ کرد، آن هم رئیسی که ماشین دودی‌اش، توی پارکینگ اداره پارک شده بود.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید