
استعداد سنجی یا پُز دادن

کامبوزیا پرتوی/ کارگردان سینما
کمتر از 2ماه پیش و در آستانه فصل تابستان و اوقات فراغت دانشآموزان، بسیاری از خانوادهها درصدد برآمدند تا فرزند دانشآموزشان را در دوره آموزشی ترم تابستان ثبتنام کنند. هدف آنها از این کار این بود که نوجوانشان در تابستان هنر یا مهارتی بیاموزد و در آینده بتواند سری میان سرها درآورد.
مؤسسات فرهنگی، آموزشگاههای هنری، مؤسسات زبان و باشگاههای ورزشی - بهویژه فوتبال - از مهمترین انتخابهای این خانوادهها بود. چند روز اول بعد از ثبتنام هم به تهیه اقلام و وسایل مورد نیاز گذشت. اکنون فرزندان آنها در نیمه راه آموزش تابستانیاند. بدیهی است این پدرها و مادرها کنجکاوند بدانند فرزندشان چه آموخته است. بدون اینکه نظری درباره تعداد آنها داشته باشم، میدانم و میبینم که در این میان هستند کسانی که از کرده خود پشیمانند. چرا؟ چون فکر میکنند، انرژی و وقت و هزینه آنها بههدر رفته است. فرزند آنها علاقهای به ادامه کار ندارد. در مواردی هم علاقه او به رفتن به محل آموزش دلایل دیگری غیر از آموختن دارد؛ دلایلی چون دیدن دوستان، پُز دادن به بقیه و...
اما چرا نوجوانی که تا چند وقت پیش با امیدواری راهی دورههای آموزشی تابستان شده بود، اکنون وامانده است و کارش بیفایده بهنظر میرسد؟
واقعیت این است که برخی خانوادهها در موقع ثبتنام فرزندشان توجهی به استعدادهای او نمیکنند. اگر هم علاقه او را درنظر میگیرند تلاشی برای تقویت و جهتدار کردن آن ندارند. برای آنها بیشتر از آنکه موفقیت ارزش داشته باشد، اسم و رسم و مد و شهرت اهمیت دارد. تصور کنید اگر با یک سنجش دقیق اینهمه دانشآموز مهارت و آموزش مطلوبی را دریافت کنند، در آینده چه مقدار نیروی انسانی متخصص و ماهر از همین دورههای تابستانی سربرمیآورند.