نامهای بیگانه برای لباسهای آشنا
درباره نامگذاريهای عجيب كه از غذاي رستورانها شروع شد و حالا به صنعت لباس رسيده است
رابعه تیموری | روزنامهنگار
عجیب و غریب شدن اسم غذاها و نوشیدنیها در رستورانها کم بود، حالا کار کشیده به اسم لباسهایی که قبلا تقسیمبندی ساده و سرراستی داشتند. داستان این است که 3-2سالی است که اسم لباسها خاصتر شده و باید برای خرید یا سفارش اینترنتی دائم فکر کنی که نام دقیق این پیراهن یا ژاکت یا کفش چه بود که سفارشت غلط از آب در نیاید. حالا باید به اندازه لغتنامهای عریض و طویل، اسامی غریب و ناآشنای لباسهای موجود در بازار را یاد بگیریم.
بارانی نه، ترنچکت!
با آنکه هنوز سرما و باران پاییزی به کوچه و خیابانهای تهران نرسیده، بارانیهای بلند و کوتاه و کاپشنهای چرمی و پارچهای، ویترین فروشگاههای پوشاک را قبضه کردهاند اما اگر مشتریان بخواهند کاپشن بلند بخرند، حتما فروشندههای خوش سر و زبان، کاپشنهای کلاهداری را به آنها پیشنهاد میکنند که با خز دور لبه کلاهشان به کاپشنهای قدیمی بیشباهت نیستند، ولی اسم پر طمطراق«پارکا» آنها را از سایر کاپشنهای بلند سوا میکند. شاید هم فروشندهها کمی ترفندهای روانشناسانه چاشنی کارشان کنند و به بهانه استایل بارانیپوشها در فصل پاییز، مشتری را برای خرید یک «ترنچکت» مجاب کنند. البته این ترنچکت همان شکل و شمایل سنتی بارانیهای آزاد یقهانگلیسی را دارد و فقط نامش در چند سال اخیر از بارانی به ترنچکت تغییر کرده است.
بفرما کاردیگان
داستان خاصشدن نام لباسها و فراگیری آن بین فروشگاهها به چند مورد ختم نمیشود. مثلا لباسهای بافتنی جلوبازی که سالها به نام ژاکت میشناختیم، حالا «کاردیگان» نام گرفته وبه اندازه قیمت نجومیاش، ارج و قربش بالا رفته است! شلوارها هم که پیش از این اسامی سرراستی مانند دمپا و راسته داشتند، با پس و پیش شدن چند سانتیمتری خط دوخت و برششان به دهها گروه تقسیم شدهاند و شلوارهای لوله تفنگی، شلوار اسکینی نام گرفتهاند و اسم دمپاگشادها را بوتکات گذاشتهاند. شلوار راحتی را هم باید «جاگر» بگوییم و از تفاوت شلوارهای مامفیت فاقبلند کمرکش با شلوارهای مام استایل کمردار سردربیاوریم.
توتبگ به جای کیسه خرید
صنعت کیف و کفش هم ازاین اسامی که ملغمه نافرمی از اصطلاحات فارسی و انگلیسی است، بینصیب نماندهاند و باید مشتریان میانسال عادت کنند که کیسه خرید پارچهای را «توتبگ» و کفش چرمی بدون بند را به رسم ایتالیاییها «لومر» بگویند. نهتنها نام این کفشها بلکه اسامی جدید باقی پوشاک ایرانی هم به تاریخچه و صنعت مد اروپایی گره خورده و مثلا کاردیگان یادآور استفاده اعضای ارتش بریتانیا از جلیقه پشمی در جنگ کریمه است که افسری به نام «ارل کاردیگان» برای محافظت آنها از سرمای استخوانسوز شبه جزیره کریمه دستور پوشیدن آن را داده است.
مثل آنورآبیها
میترا کاکاوند که از طراحان لباس و فعالان صنعت مد و پوشاک است، این نامگذاریها را نتیجه نابسامانی این صنعت میداند و میگوید: «چند سال پیش با تشکیل کارگروه ساماندهی مد و لباس برای سر و سامان دادن به صنعت پوشاک تلاشهایی انجام شد که اگر اصولی و ممتد پیش میرفت، میتوانست نامگذاری البسه را هم قانونمند کند، اما به سرانجام نرسیدن این تلاشها باعث شد در این مورد هم نگاه صرفاً تجاری داشته باشیم.» این فعال صنعت مد و لباس نامگذاریهای امروزی لباسها را ترفندی برای هماوایی نامها با برندهای پرآوازه خارجی و افزایش فروش میداند و میگوید: «اغلب اسامی جدید لباسها به اسامی برندهای پوشاک خارجی شباهت دارند و تشابه اسمی آنها باعث میشود نام این برندها برای مصرفکننده آشنا شود. بسیاری از افرادی که در صنعت پوشاک بهدنبال تجارت هستند، تلاش میکنند با تغییر ذائقه مصرفکننده ایرانی زمینه فروش بیشتر برندهای خارجی را فراهم کنند و تغییر اسامی پوشاک در رسیدن به این هدف نقشی اساسی دارد.»