• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
یکشنبه 21 مرداد 1397
کد مطلب : 26556
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/x8gr
+
-

سکوت تا رخ دادن فاجعه؟

پیمان مقدم

حوادث تلخ و تکراری ورزشگاه غدیر اهواز و آنچه جمعه‌شب در آزادی تهران رخ داد البته روال همه‌ساله بازی‌های بزرگ میان تیم‌های تبریز و تهران است که بار دیگر شکاف‌های اجتماعی پررنگ شده در سال‌های اخیر را به رخ‌مان کشید و بازهم هشدار داد که اگر برای ترمیم این شکاف‌ها و کنترل این خشم و عصبیت فرافوتبالی در ورزشگاه‌ها آستین بالا نزنیم روزی می‌رسد که دیگر جبرانش، شدنی نخواهد بود. 
همه کسانی که جمعه به ورزشگاه رفتند مطمئن بودند که صحنه‌های تلخی را شاهد خواهند بود. سنگ‌پرانی، فحاشی، شعارهای سیاسی، قومی و تقابل هواداران و ماموران که به خشونت و ضرب و شتم منتهی شد. تنها اقبال بلند سازمان لیگ ایران این بود که توشاک تیمش را با سیستمی غلط چید و استقلال شفر انگیزه فراوانی برای پیروزی داشت. اختلاف 3 گل باعث ناامیدی هواداران تبریزی شد و جمع بیست هزار نفره آنها از دقیقه 70 فروپاشید و آنها زودتر ورزشگاه را ترک کردند. پس از پایان بازی تماشای انبوهی از سنگ و شیشه‌های خرد شده در دو لاین شمالی و جنوبی آزادراه تهران- کرج مشخص می‌کرد که این‌بار هم خدای فوتبال متولیان این ورزش محبوب  در کشور را بغل کرده است. فکرش را کنید بازی پربرخورد می‌شد و مساوی تا انتها ادامه می‌یافت یا یکی  از دو تیم در دقایق پایانی گل برتری را می‌زد.... نه بهتر است فکرش را نکنیم. وقتی مدیران فکرش را نمی‌کنند بهتر است ما هم فکرش را نکنیم و تنها امیدوار باشیم که خودش درست می‌شود. یعنی دعا کنیم در همه بازی‌های دو تیم در تهران اختلاف پررنگی ایجاد شود که یک گروه زودتر ورزشگاه را ترک کنند و تقابل و تنش حادی پیش نیاید. در تبریز هم که مشکل از قبل حل شده. طرفداران قرمز و آبی کلا عطای حضور در یادگار امام را به لقایش بخشیده‌اند و عموما بیشتر از 20 نفرشان جرات ندارند مسابقه با تراکتور را از نزدیک تماشا کنند. می‌ماند فحاشی و شعارهای قومی و نژادپرستانه که آن‌هم فعلا زیر سبیلی می‌شود حل و فصلش کرد. یک جریمه مالی و فوقش یک یا چند جلسه محرومیت تا چند صباحی هواداران ساکت بمانند. 
بله همین است. مشکلات حاد در فوتبال ایران عموما با همین شیوه‌ها رفع و رجوع می‌شوند. خود را به ندیدن زدن یا دیدن همراه با برخوردهای نخ‌نمای چکشی که از اعتبار ساقط شده‌اند. محرومیت و جریمه نقدی هیچ‌کدام هواداران فوتبال ایران را تنبیه نکرده. اگر ترس از ای اف سی نبود در بازی‌های بین‌المللی این تیم‌ها هم هر هفته می‌شد آبروریزی‌های جهانی از این دست را به تماشا نشست. اما هراس از محرومیت آسیایی آنقدر هست که تماشاگران لیزرها را غلاف کنند و سنگ‌ها را در جیب نگه دارند. البته دیر نیست آن  روزی  که در آسیا هم این پرده می‌افتد و حقیقت فوتبال ما بیش از پیش آشکار خواهد شد. 
مدیر ورزشگاه آزادی می‌گوید که «در بازی جمعه خسارت زیادی به صندلی‌ها، فنس، بتن‌ها، سرویس بهداشتی و محوطه اطراف ورزشگاه وارد شده است» و البته می‌افزاید:«در جایی که از ورزش به‌عنوان نماد قهرمانی، پهلوانی، گذشت و ایثار یاد می‌شود، جای تاسف است که شاهد بروز چنین اتفاقاتی در مجموعه‌ای بزرگ همچون آزادی باشیم. ما باید یاد بگیریم که چه در هنگام برد و چه در هنگام شکست به تیم مقابل احترام بگذاریم و فضایی را که باید خود از آن استفاده کنیم به‌هیچ دلیلی مورد تخریب قرار ندهیم.» پهلوانی ، ایثار و گذشت واژه‌های قشنگی است اما تعاریف دیگر کاربردی ندارند. مثل تماشاگرنما... مثل بهترین تماشاگران دنیا... کافی است کسانی که این واژه‌ها را تکرار می‌کنند از جایگاه وی آی پی خارج شوند و بیایند روی سکوها و در میان مردم عادی بنشینند. میان جوان‌های دهه هفتاد و اینک هشتاد بنشینند و آنچه را زیر پوست جامعه در جریان است را دقیق‌تر ببینند. زنان که هیچ؛ حتی مردان میانسال ، پدرها و پسرهای کوچک‌شان هم در ورزشگاه به‌حداقل رسیده‌اند. ناسزاگویی عریان، استعمال بی‌هراس مواد مخدر و رفتارهای چرک و زننده  رایج در ورزشگاه، این محیط را از امنیت و ایمنی یک فضای فرهنگی یا ورزشی خارج کرده و به محلی برای خالی شدن عقده‌ها و نمایش خلافکاری‌های بی‎تنبیه تبدیل کرده است. در چنین فضایی تضادهای قومی هم خیلی راحت آشکار می‌شوند و زبانه می‌کشند و کری خوانی‌های مرسوم فوتبالی جایش را به شعارهای راسیستی و توهین‌های جنون‌آمیز منطقه‌ای می‌دهد. عرب برابر فارس... فارس مقابل ترک... ترک برابر همه... و انتقام نابرابری‌ها و بی‌اعتنایی‌های کلان را با زخم زدن به هویت ملی از همدیگر می‌ستانند.  حالا مدیران فوتبال ما چه می‌کنند؟ سرپوش... تکذیب... کوچک‌شماری... نصیحت و بایگانی! صحبت امروز و دیروز هم نیست. این تضادهایی که هر فصل با خشونت‌کور در حال فزونی گرفتن است نزدیک به یک‌دهه می‌شود که فوتبال ایران را درگیر کرده. دامنه‌اش هم از یک شهر و دو شهر دارد تسری می‌یابد به چندین و چند شهر. خوزستان امسال 4نماینده در لیگ برتر دارد و قرمز و آبی باید هفت‌بار دیگر به این استان سفر کنند. تبریز دو نماینده دارد و سرخابی‌ها 4 بازی در این شهر مسابقه خواهند داشت. بازی‌های این هفته با چند سر شکسته و دست و پای قلم شده به‌خیر گذشت! اما تمام اینها نشانه است عزیزان! تا یک عزم همه‌گیر برای پایان دادن به این هولیگانیزم کور برپا نشود و بازیکنان، مربیان، مدیران و متولیان فوتبال دست در دست هم برابر این پدیده نایستند، این صحنه‌ها تمام نخواهند شد. شاید هفته سوم با خسارت مالی و جراحت سپری شد اما فاجعه یک‌بار اتفاق می افتد. بی‌شک باید دست از این نگاه منفعت‌طلب فردی و این ذهنیت نتیجه‌گرا برداشت و حتی اگر مخاطب فحاشی و شعارهای فرافوتبالی نبود در مقابلش اعتراض کرد. اصلا مگر آسمان به زمین می‌آید که یک هفته از این لیگ پر از خشونت و کشمکش  را تعطیل کرد و به  تیم‌ها و هواداران هشدار جدی داد؟ کانون مربی‌ها و اتحادیه بازیکنان که ظاهرا فقط وجود خارجی دارند چرا قدم جلو نمی‌گذارند تا حداقل برای توقف این مسیر تاریک تلاش کنند؟ 
آقایان مدیر ، مربی ، بازیکن ، مسئول و صاحب‌منصب  تمام این گل‌ها و پیروزی‌ها و قهرمانی‌ها و صعودها به نفسی که خاموش شود، می ارزد؟ چرا ساکت نشسته‌ایم و دست روی دست گذاشته‌ایم تا آن روز فرا برسد؟ فکرش را کرده‌اید که فردای آن روز دیگر اگر در ورزشگاه را هم گل بگیرید بی‌فایده و ارزش خواهد بود؟ دست بجنبانیم تا کار از دست نشده؛ تا روزی که اساسا دیگر از هراس خشونت فراگیر و حس انتقامجویی کور، نشود فوتبالی را برگزار کرد... .

این خبر را به اشتراک بگذارید