
دوربین مخفی راز سارقان گرسنه را فاش کرد
سارقان گرسنه در دام دوربین مخفی

الهه فراهانی | روزنامهنگار
3سارق اجیرشده وقتی برای سرقت عتیقههای میلیاردی وارد خانه مرد عتیقهفروش شدند، آنقدر گرسنه بودند که تصمیم گرفتند از خودشان پذیرایی کنند، غافل از اینکه دوربین مخفی خانه چهره آنها را ثبت خواهد کرد.به گزارش همشهری، چند روز قبل، مردی عتیقهفروش با پلیس پایتخت تماس گرفت و خبر از سرقت خنجرها و نیزههای عتیقه از خانهاش به ارزش بیش از 15میلیارد تومان داد. او اما یک سرنخ هم داشت: فیلمی که دوربین مخفی خانهاش از لحظه سرقت ثبت کرده بود. این فیلم 3سارق را نشان میداد که از طریق بالکن وارد خانه عتیقهفروش شدند و در اوج خونسردی سراغ عتیقهها رفتند و نقشه سرقت را اجرا کردند. آنها در ادامه و با اطمینان از اینکه صاحبخانه به این زودی برنمیگردد در یخچال را باز و از خودشان پذیراییکردند. این رفتار عجیب سارقان نشان میداد که احتمالا آنها از زمان بازگشت صاحبخانه باخبر . از سوی دیگر، دزدان اگرچه هنگام ورود به خانه ماسک به صورت داشتند، اما وقتی از خودشان پذیرایی میکردند، ماسک را برداشته بودند و دوربین مخفیای که در خانه مرد عتیقهفروش بود چهرهشان را ثبت کرده بود. با به دست آمدن این تصاویر، هویت هر 3 سارق شناسایی شد و آنها پس از دستگیری اعتراف کردند که از سوی دوست شاکی برای ارتکاب این سرقت اجیر شده بودند. بررسیها نشان داد که شاکی و دوستش دچار اختلافات مالی شده بودند و به همین دلیل دوستش 3سارق را که تخصصشان سرقت لوازم منزل بود، استخدام کرده بود تا این سرقت میلیاردی را عملی کنند. با اعتراف سارقان، مرد آشنا نیز دستگیر شد و متهمان به دستور دادیار دادسرای ویژه سرقت در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.
گفت و گو
دستمزد میلیاردی برای یک ساعت دزدی
سرکرده باند سارقان میگوید که برای ارتکاب این سرقت قرار بود یک میلیارد و 800میلیون تومان دستمزد بگیرند، اما خیلی زود لو رفتند.
با شخصی که شما را اجیر کرده بود چطور آشنا شدی؟
یکی از آشنایانم گفت مردی به نام جلال در جستوجوی سارق لوازم منزل است. خب من هم سارقی سابقهدار و برای خودم اسم و رسمی دارم. تخصصم سرقت از منازل است. وقتی جلال را دیدم، گفت حاضر است برای این سرقت 600میلیون تومان به هر سارق دستمزد بدهد. میگفت در خانه دوستش چند نیزه و خنجر قدیمی وجود دارد که مشتریهای خاص خودش را دارد. او میگفت که داخل خانه پول، طلا یا دلار نیست. همین شد که قبول کردم.
از اختلافات آنها خبر داری؟
آنطور که من متوجه شدم، آنها کارشان خرید و فروش لوازم عتیقه و آنتیک بود. ظاهرا جلال به مالباخته خنجر طلا فروخته بود، اما با بالا رفتن قیمت طلا مالباخته نتوانسته بود همه پول را پرداخت کند و عتیقهها را هم پس نمیداد. شنیده بودم که عتیقهها بیش از 15میلیارد تومان ارزش دارند و برای همین به نظرم دستمزد من و همدستانم که نفری 600میلیون تومان بود، منصفانه نبود. درواقع پرداخت این دستمزد در مقابل پولی که گیرش میآمد ناچیز بود.
تو که دم از حرفهای بودن میزنی، چطور اینقدر زود لو رفتی؟
سوتی دادم. راستش را بخواهید، من معمولا داخل خانه را میگردم تا اگر دوربین باشد، آن را از کار بیندازم. آن روز هرچه گشتم دوربینی ندیدم.
چه شد که از خودتان پذیرایی کردید؟
خیلی گرسنه بودم. از صبح چیزی نخورده بودم. داشتم از حال میرفتم. به همین دلیل رفتم سراغ یخچال. جلال به من گفته بود صاحبخانه تا صبح برنمیگردد. از برنامههایش خبر داشت. ما هم در اوج آرامش و خونسردی رفتیم سراغ یخچال و از خودمان پذیرایی کردیم، غافل از اینکه چهرهمان در دوربین ثبت شده است.