
اسکناس سوزی
بعد از توقف تکراري پرسپوليس، استقلال هم با گرانترين نسخه تاريخش موفق به کسب پيروزي نشد

شاید گفتن این حرف بیرحمانه باشد، اما حقیقتا انگار در فوتبال ایران یک «اسکناسسوزی» بزرگ راه افتاده است. بعضیها میپرسند وقتی تیمی مثل استقلال مثلا با 17یا 18میلیون دلار هزینه از بردن تیمهایی که یکدهم این مبلغ هزینه کردهاند هم عاجز است، پس این همه ریختوپاش چه سودی دارد؟ آبیها که بهسختی از شکست مقابل ذوبآهن و پیکان گریخته و به استقلال خوزستان باخته بودند، اینبار هم مقابل شمسآذر با نتیجه مساوی یک - یک متوقف شدند. اغراق نیست اگر بگوییم همه این تیمها روی هم نصف استقلال هم هزینه نکردهاند؛ درست مثل پرسپولیس که از وقتی پول درشت بانکها به حسابش آمده، اتفاقا ضعیفتر بازی میکند و نتیجه نمیگیرد. فقر لزوما در بیپولی نیست؛ در این است که ندانی آن پول را چطور خرج کنی!
به هر حال، بازی استقلال در قزوین در شرایطی شروع شد که این تیم با ساختار دفاعی فاجعهبارش در همان 5دقیقه اول میتوانست 3گل بخورد. شاید اگر مهاجمان شمسآذر جوان و کمتجربه نبودند، به این راحتی موقعیتها را از دست نمیدادند. بعدتر اما آبیها با اتکا به عناصر هجومی زهردار و گرانقیمتی که دارند، نبض بازی را در اختیار گرفتند و موقعیتهای متعدد گلزنی ساختند. نیمهاول بدون گل تمام شد، اما اوایل نیمهدوم استقلال با شوت تماشایی و غیرمنتظره مهران احمدی به گل رسید. دیگر واقعا تصور میشد کهکشان به گل نشسته در مسیر پیروزی است، اما شمسآذر کمکم بالا آمد و درنهایت به وسیله صائب محبی روی یک توپ برگشتی به گل مساوی دست یافت. بیراه نیست اگر بگوییم شمسآذر در دقایق پایانی حتی شانس بیشتری برای به ثمر رساندن گل دوم و کسب پیروزی داشت. هواداران خشمگین استقلال هم در پایان مسابقه، بازیکنان خودی را با شعارهای اعتراضی بدرقه کردند؛ تیمی با 2هزار میلیارد تومان بودجه که قدرت بردن رقبای تهیدست، جوان و معمولی را هم ندارد.
نبرها!
تیم وحید هاشمیان همچنان روی دور مساوی حرکت میکند. گویا برای پرسپولیس این فصل خیلی فرقی نمیکند کجا و در چه شرایطی با کدام تیم بازی دارد؛ آنها به زمین میروند که مساوی کنند و معمولا هم به هدفشان میرسند. این فرمول فقط در اصفهان و در بازی با سپاهان کار نکرد. البته آنجا هم پرسپولیس همه تلاشش را برای مساویشدن بازی بهکار گرفت، اما بدشانس(!) بود، چراکه تنها موقعیت قرمزها به گل تبدیل شد و انبوه فرصتهای سپاهان راهی به دروازه پیدا نکرد. در عوض سرخپوشان برابر فجر سپاسی، چادرملو، فولاد و این آخری هم ملوان با موفقیت کامل توانستند به هدفشان برسند و با مساوی از زمین بیرون بیایند، آنهم در مسابقاتی که تمامی آنها در تهران برگزار میشد!
بدتر از نتایج غیرقابل دفاعی که بهدست میآید، نوع فوتبال پرسپولیس است؛ سرد و سیر، بدون حرارت و جوش و خروش و بیآنکه چشماندازی روشن پیش روی هواداران ترسیم کند. شاید هاشمیان از شخصیت آلمانیاش، فقط همین سکون و سکوت را توانسته به تیم تزریق کند، در غیراین صورت پرسپولیسی که در خانه و مقابل هواداران خودی بازی میکند، چرا مقابل تیمی همچون ملوان باید اینقدر دست به عصا و بیخیال بازی کند؟ در دقایق پایانی بازی با ملوان حتی شاهد توپ ریختنهای بیمحابا روی دروازه هم نبودیم؛ انگار که از حوالی دقیقه80، همه نتیجه مساوی را پذیرفته بودند! داستان کادرفنی هم جالب است. هاشمیان و همکارانش از ابتدا بدون توجه به کیفیت حریف و شرایط مسابقه، تیم را با 3هافبک میانی ارنج میکنند و بعد هم در شرایطی که روشن است کار گره خورده و نیاز به تعویض وجود دارد، تا حوالی دقیقه85 و 90 دست روی دست میگذارند. وضع طوری است که انگار هاشمیان در پرسپولیس دوران کارآموزیاش را پشت سر میگذارد و رسما در حال کسب تجربه است!
به هر حال برخلاف وحید که مدام از روند حرکتی تیم و عملکرد شاگردانش ابراز رضایت میکند، هواداران و کارشناسان چندان رضایتی از شرایط ندارند؛ مخصوصا که هنوز مسابقات مهم و دشوار تیم مانده و کسی نمیداند تیمی که برابر ملوان با 3هافبک میانی و یک مهاجم بازی میکند، مثلا در دربی چه خواهد کرد؟! پرسپولیس در 4بازی داخل تهران خود 4مساوی و 4امتیاز بهدست آورده؛ درحالیکه با 2برد و 2باخت، صاحب 6امتیاز میشد. در سیستم 3امتیازی، مساوی یعنی باخت خاموش و حالا بهنظر میرسد پرسپولیس به این سم مهلک خو گرفته باشد.