عیسی محمدی | روزنامهنگار
حضرت امیر(ع) هنگامی که خلیفه مسلمین بود، جایی در گلایه از یاران خود اشاره میکند که آنها، یعنی دشمنان در باطل خود متحدند و شما در حق خود متفرق. دلیل عدم پیروزی مطلق یارانش را هم همین میداند؛ اینکه در حق خود اتحادی ندارند. به نظر میرسد این نکته تا به امروز تداوم داشته و دارد و خواهد داشت. به نظر میرسد که ما در حق خود هنوز هم اتحادی شایسته نداریم و دشمنان ما در باطل خود یکداستان و یکدهان هستند. مثلا به نسلکشی غزه نگاه کنید. چرا ما مسلمانان در این فقره اتحادی شایسته نداریم؟ یا مثلا در ماجرای حمله به ایران یا در دهها ماجرای دیگر.
سیدحسین نصر، در کتاب خواندنی «جوان مسلمان و دنیای متجدد» خود اشارت جالبی دارد. او میگوید که از نکات عجیب آن است که ما و اعراب با هم همسایه و همدین و همداستان هستیم، اما برای شناخت هم باید از مجرای زبان انگلیسی و دنیای انگلیسیزبانها اقدام کنیم، در حالی که بهراحتی میتوانیم از مجرای همسایگی جغرافیایی و زبان فارسی و عربی این کار را انجام بدهیم. به نظر میرسد این مشکل هنوز هم حل نشده است. اینکه ما برای ارتباط برقرار کردن با برادران دینی خودمان هنوز یاد نگرفتهایم که با خود این جغرافیا و خود این افراد بهطور مستقیم وارد ارتباط شویم. از آنجا که زبان نخست جهان و زبان علمی جهان در حال حاضر انگلیسی است، سعی میکنیم از این مجرا به شناختی از هم دست پیدا کنیم. در واقع مثلثی ایجاد کردهایم که روی ادراک ما از یکدیگر بهشدت اثرگذار بوده است، در حالی که ما دو خط طولی متصل به هم هستیم که میتوانیم بهراحتی با هم ارتباط بگیریم. شاید نمونه بارز آن را در راهپیمایی اربعین دیده باشیم؛ اینکه بین دو ملتی که حتی روزگاری با هم درگیر جنگ بودند تفاهم خوبی برقرار شد و حتی دوستیهایی خوبتر.
حقیقت امر این است که امروزه ما بیشتر از دیوار نیاز به پل داریم. به قول شاعر، «هر کجا مرز کشیدند، شما پل بزنید.» راستش را بخواهید، ایجاد دیوار و مرز و نفرت بسیار راحت است؛ انگار که شما در سرپایینی هستید و تنها کافی است خودتان را رها کنید تا قل بخورید و به پایین برسید. حرکت بهسوی بالاست که نیاز به زحمت و انضباط ذهنی و رفتاری بیشتر دارد. به همین دلیل است که گاه میبینیم که برخی از برادران و خواهران دینی ما، بهرغم همه توصیهها، بهراحتی علیه هم و علیه گرایشهای دینی هم نفرتپراکنی میکنند. اینکه کاری ندارد؛ تنها کافی است چشمت را ببندی و شروع کنی به نفرتپراکنی و فحاشی. اما نتیجهاش چه خواهد بود؟ همان ایجاد اشکال در اتحاد بر حقی که داریم و فرصت دادن به دشمن برای ایجاد اتحاد در باطل خودش. جز این است؟ تنها کافی است به نتیجه و پیامد رفتارها فکر کنیم. هر قدر هم که تصور میکنیم داریم با منطق دینی انجامشان میدهیم.
غرب یک بار این کار را در قالب ایده جهانی شدن انجام داده است، چیزی که حالا خودشان میگویند جهانیشدن، ولی به تعبیر دیگر همان ایده غربی شدن بوده. در واقع هر جا که ایده جهانیشدن فرهنگ و تکنولوژی و هنر را میبینید، یعنی غربی شدن فرهنگ و تکنولوژی و هنر ذیل این آسمان فرهنگگون. غربیها بهراحتی با هم ارتباط میگیرند و سعی میکنند رنگ و بوی خودشان را به دیگر فرهنگها تحمیل کنند. پس چرا در جهان اسلام چنین اتفاقی قابلیت افتادن نداشته باشد؟ یعنی اشتراکات ما اینقدر کم است که نمیتوانیم به هم بپردازیم و رو به هم پل بزنیم؟ به نظر میرسد امروزه اولویت آن است که اختلافات دینی را کنار بگذاریم و در مجرایی دیگر به حل و فصلشان بپردازیم و در ساحت عمومی بیشتر به اشتراکات بپردازیم که کم هم نیست، ازجمله مسجد، نماز، پیامبر، توحید، قرآن، اصول دین و تاریخ. آیا اولویت امروز ما توجه به این اتحاد نیست؟ و آیا در مقایسه با این اولویت بقیه اولویتها در رتبههای بعدی و در آینده تحقق پیدا نمیکنند؟
پنج شنبه 20 شهریور 1404
کد مطلب :
262852
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/qYYvG
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved