• سه شنبه 18 شهریور 1404
  • الثُّلاثَاء 16 ربیع الاول 1447
  • 2025 Sep 09
سه شنبه 18 شهریور 1404
کد مطلب : 262785
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/866Jg
+
-

مردی که همسر و دخترش را در تهران به قتل رسانده بود دستگیر شد

جنایت هولناک مرد بیکار

گزارش
جنایت هولناک مرد بیکار

الهه فراهانی | روزنامه‌نگار

‌اسرار قتل مادر و دختری در طبقه هفتم برج مسکونی غرب تهران با اعترافات هولناک پدر خانواده رازگشایی شد.‌به گزارش همشهری، صبح چهارم مرداد، گزارش قتل مادر و دختری در برجی در غرب تهران به قاضی موسی رضازاده، بازپرس جنایی پایتخت اعلام شد. وقتی تیم جنایی در محل حادثه که آپارتمانی در طبقه هفتم بود رسید با جسد زنی 35ساله و دختر 13ساله‌اش روبه‌رو شد. اجساد قربانیان در اتاق خواب درحالی افتاده بود که هردو با شلیک گلوله به قتل رسیده بودند. نخستین فردی که با اجساد مواجه شده بود پدر خانواده بود. او می‌گفت که صبح روز حادثه برای انجام کار بانکی از خانه بیرون رفته و بعد از 2 ساعت که برگشته با اجساد همسر و دخترش مواجه شده است. او مدعی بود که افراد ناشناس وارد خانه‌اش شده‌اند و جان همسر و دخترش را گرفته‌اند اما اظهارات او در حالی بیان می‌شد که قفل در و پنجره‌ها سالم بود و بررسی‌ها حکایت از این داشت قتل از سوی یک آشنا صورت گرفته است. با توجه به مدارک و شواهد موجود پدرخانواده به‌عنوان مظنون در جنایت بازداشت و تحقیقات برای رازگشایی از این پرونده آغاز شد.

شکست سکوت 45روزه 
بازجویی از پدر خانواده که مظنون اصلی بود ادامه داشت ‌اما او هربار در بازجویی‌ها سکوت می‌کرد یا انگشت اتهام را به سمت سارقان خیالی می‌گرفت. سرانجام دیروز، صبح هفدهم شهریور پس از 45روز قفل سکوتش را شکست و حقایق را فاش کرد. او گفت که جان همسر و دختر 13ساله‌اش را گرفته و به‌شدت پشیمان است. متهم پس از اقرار به جنایت با قرار قانونی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

گفت و گو
ادعای عجیب قاتل

متهم به قتل مردی 45ساله است. او پس از جنایت به صحنه‌سازی‌ پرداخت تا نشان بدهد همسر و دخترش قربانی سرقت مرگبار شده‌اند اما در نهایت دستش رو شد.
انگیزه‌ات از قتل همسر و دخترت چه بود؟
همه‌‌چیز در یک لحظه رخ داد. باور کنید نیت و نقشه قبلی در کار نبود.
آن روز چه اتفاقی رخ داد؟
چند وقتی می‌شد که بیکار شده بودم اما همسرم خبر نداشت. از سوی دیگر خرج و مخارج زندگی خیلی بالا بود. قبلا چون درآمدم بالا بود خرج‌مان هم بیشتر بود. همسرم مدام بهانه می‌گرفت که چرا خرج نمی‌کنم. تا اینکه روز حادثه بار دیگر بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم. همسرم به سمت گاوصندوق رفت و اسلحه‌ای را که مال من بود برداشت. او تهدید کرد خودش را می‌کشد. من به سمتش رفتم و می‌خواستم هرطور شده اسلحه را از دستش بگیرم. در حال جدال و کشمکش بودیم که ناگهان گلوله‌ای شلیک شد و به همسرم اصابت کرد. زمانی که غرق در خون روی زمین افتاده بود دخترم وارد اتاق شد. گمان می‌کنم از شروع دعوا دخترم هم وارد اتاق شده و درگیری را دیده بود، حتی متوجه شلیک هم شده بود چون به‌شدت شوکه و ترسیده بود. با خودم گفتم اگر دخترم زنده بماند ‌دیگر نمی‌تواند زندگی کند چون این صحنه هولناک را دیده و تا ابد در ذهنش خواهد ماند. به همین دلیل تصمیم گرفتم جان او را هم بگیرم و به سمتش شلیک کنم.
اگر حقیقت را می‌گویی، چرا جان خودت را نگرفتی؟
متهم سکوت می‌کند.
چرا در خانه‌ات اسلحه داشتی؟
یک سال قبل در جریان سفری که رفته بودم، از آن خوشم آمد و ‌خریدم.
بعد از قتل چه کردی؟
طلاهای همسر و دخترم را در انباری مخفی کردم و اسلحه را در جاده بهشت‌زهرا انداختم، سپس تصمیم گرفتم صحنه‌سازی‌ کنم که در نهایت دستم رو شد. حالا هم به‌شدت پشیمانم و هر شب کابوس می‌بینم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید