
سکوت آب، فریاد هنر

حافظه تاریخی اصفهان با صدای خروشان زایندهرود گره خورده است؛ نوایی که امروز جای خود را به سکوتی سنگین و بستری خشک و ترکخورده داده است. اما هنر، همواره راهی برای جوشیدن از دل ناممکنها پیدا میکند. این روزها، درست در همان نقطهای که روزگاری آب حیاتبخش جریان داشت و زندگی را در رگهای شهر جاری میکرد، صحنهای متفاوت اما تأملبرانگیز در حال شکلگیری است.
همانطور که تصاویر نشان میدهند، بستر خشک زایندهرود در سایه پل تاریخی خواجو به صحنهای برای هنرنمایی جوانان تبدیل شده است. صندلیها در انتظار مخاطبانی چیده شدهاند که قرار است به جای شرشر آب، به نوای موسیقی گوش بسپارند. داربستها و تجهیزات صوتی، خبر از کنسرتی میدهد که قرار است در قلب این رود خاموش برگزار شود؛ تلاشی نمادین برای دمیدن روح زندگی در کالبد بیجان زایندهرود. این قابهای متضاد، روایتی تلخ و شیرین از اصفهان امروز است؛ جایی که هنرمندان با سازهایشان تلاش میکنند پژواک زندگی را در بستری که از آب تهی شده، طنینانداز کنند و فریاد بزنند که این شهر، حتی در سکوت رودش، همچنان زنده است.