• شنبه 15 شهریور 1404
  • السَّبْت 13 ربیع الاول 1447
  • 2025 Sep 06
پنج شنبه 13 شهریور 1404
کد مطلب : 262448
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/mQQ93
+
-

در جنگ، نقاشی می‌کشیدم

گفت‌و‌گو با سیدعلی میرفتاح، روزنامه‌نگار و نقاش در برنامه «صد» تلویزیون همشهری

گفت وگو
در جنگ، نقاشی می‌کشیدم

علی‌الله سلیمی | روزنامه‌نگار

مهمان چهارمین قسمت برنامه «صد» از تازه‌ترین بخش‌های پرمخاطب در تلویزیون همشهری، متولد 1346تهران، طراح گرافیک، نقاش و روزنامه‌نگار است. او سردبیر چند فقره از مطبوعه‌های سال‌های متمادی، از روزنامه «اعتماد» و «روزگار» گرفتـه تـا هفته‌نامه‌های «مهر» و «کرگدن» بوده است. 
چهارمین برنامه «صد» با سؤال‌های امید مهدی‌نژاد از سـیدعـلی مـیرفتاح به‌تازگی در استودیوی تلویزیون همشهری ضبط و پخش شده است. گزیده‌ای از این برنامه در ادامه می‌آید.

چرا سیدعلی و چرا میرفتاح؟
اینها که دست من نبوده. حالا اگر بخواهم توضیح بدهم، پدربزرگم میرفتاح حسینی بوده در تفرش. اینها جزو سادات حسینی‌ها بوده‌اند که به ایران مهاجرت کرده‌اند و بخشی از آنها در ملایر ساکن شده‌اند، بخشی در تفرش و یک بخش دیگر هم به تبریز رفته‌اند؛ بنابراین فامیلی ما، میرفتاح شد. سیدعلی هم بخت بلند ما بوده. خدا را شکر.

شما روزنامه‌نگار نقاش هستید یا نقاش روزنامه‌نگار؟
پاسخ دادن به این سؤال‌ کمی سخت است. می‌ترسم جامعه نقاشان به‌عنوان نقاش قبولم نکنند و برعکس، جامعه روزنامه‌نگاران هم به‌عنوان روزنامه‌نگار قبولم نکنند. شبیه این مشکل را‌ بدون اینکه بخواهم مقایسه کنم‌ سهراب سپهری هم داشت. سهراب آنجا که شاعر بود، شاعران با ایشان منازعه داشتند و آنجا هم که نقاش بود، نقاشان با ایشان منازعه می‌کردند؛ البته بعد از اینکه به رحمت خدا رفت، قضیه فرق کرد. فکر کنم من هم بعدا نسبتم فرق خواهد کرد.

برای خودتان کدام‎یک، نقاشی یا روزنامه‌نگاری، تقدم یا تأخر دارد؟
در حال حاضر‌ نقاشی را ترجیح می‌دهم.

 بلانسبت شبیه چه حیوانی هستید؟
من خودم را تشبه کردم به کرگدن. سال‌هاست این عنوان را برای خودم انتخاب کرده‌ام؛ البته آنهایی که به قیافه و میمیک صورتم دقت و توجه می‌کنند، می‌گویند شبیه روباه هستم؛ البته شبیه کرگدن هم نیستم به قیافه. در کل‌ باید دیگران در این‌باره نظر بدهند، ولی فرهنگی‌ترین حیوان‌ کرگدن است.

شبیه چه میوه‌ای هستید؟
رویم نمی‌شود بگویم، ولی می‌گویم؛ شفتالو.

خصلتی دارید که از دوران بچگی با شما بوده باشد؟
کمی انزواطلب هستم. سعی کرده‌ام این طوری نباشم، ولی نتوانسته‌ام. این خصلت با من است.

همه شغل‌هایی که تا به امروز داشته‌اید؟
در جوانی خطاطی و نقاشی می‌کردم. بعدها هم خبرنگاری، روزنامه‌نگاری، گرافیک و نویسندگی. اگر بشود نویسندگی را شغل حساب کرد‌.

نادلخواه‌ترین کاری که برای امرارمعاش انجام دادید؟
خدا را شکر هیچ کاری را برخلاف میل برای امرارمعاش انجام ندادم.

اولین باری که شما را به اثرتان شناختند؟
خیلی سال پیش مطلبی در مجله سوره نوشته بودم. اسمم را روی جلد نشریه آورده بودند. مسعود نقاش‌زاده را آن موقع نمی‌شناختم. گفت: تو سیدعلی میرفتاح هستی؟ گفتم: از کجا شناختی؟ گفت: نوشته‌ات را خوانده‌ام. من هم خیلی ذوق کردم.

صبح وقتی از خواب بیدار‌ می‌شوید، اول کدام بخش موبایل را نگاه می‌کنید؟
اصلا این موضوع عادت زشتی است. خودم هم خجالت می‌کشم. خیلی دعا کردم خدا این عادت زشت را از سرم بیندازد. با این حال، اول می‌روم خبرها را نگاه می‌کنم. ان‌شاءالله این عادت زشت از سرم بیفتد.

3شیئی که همیشه همراه دارید؟
موبایل، عینک و انگشتر.

اولین کتابی که خودتان خریده و خوانده‌اید؟
سال‌های 56و 57بود. فضای کشور عجیب بود. تحت‌تأثیر معلم‌های مدرسه انقلابی شده بودم. رفتم از سری کتاب‌هایی که آقای شریفی‌نیا درباره فلسطین نوشته بود، خریدم و خواندم. یک‌بار هم کتابی از شریعتی خریدم از میدان ژاله. 10ساله بودم. آن موقع می‌رفتیم جلسات مرحوم یحیی نوری، جلوی خانه هم کتاب می‌فروختند؛ البته کتاب‌ها را قاچاقی می‌فروختند. کتاب را خواندم و طبیعتا چیز زیادی سر در نیاوردم، ولی حال کردم که کتابی از شریعتی خریده و خوانده‌ام.

در زمان جنگ 12روزه کجا بودید؟
تهران بودم.

چه‌کار می‌کردید؟
نقاشی می‌کشیدم.

3 کتاب برای تنهایی؟
کلیات سعدی، مثنوی مولانا و شعرهای حافظ.

دوست دارید روی سنگ قبرتان چه بنویسند؟
نمی‌خواهم چیزی بنویسند؛ فقط اسمم باشد کافی است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید