
ناجی کودکان زاگرس
درباره یک روحاني که همچون محمد بهمنبیگی پرچم روي زمين افتاده آموزش عشايري را بلند كرد

لیلا شریف-روزنامهنگار
وقتی حرف از مدرسه عشایری میشود، همه یاد محمد بهمنبیگی میافتند؛ کسی که نخستین مدرسه عشایری را سال 1330زیر چادر سیاه ایل ایجاد کرد تا کودکان عشایری هم مثل بچههای شهری باسواد شوند. اما حدود 60سال بعد مردی دیگر از دل عشایر تلاش کرد که این آموزشها را گسترش دهد و کیفیتش را بالا ببرد؛ اسماعیل آذرینژاد که بعد از بهمنبیگی در عشایر دهدشت پرچم خمیده آموزش عشایری را دوباره بلند کرد. اسماعیل آذرینژاد که به واسطه فعالیتش در شبکههای اجتماعی نامی آشنا برای مردم ایران است و انتخاب او از سوی مردم در برنامه تلویزیونی فرمول یک بهعنوان چهره برگزیده سال97 و ثبت 66هزار دنبالکننده در شبکه ایکس، نشان میدهد که چطور یک طلبه جوان و فعال فرهنگی توانست نامش را در ذهن ایرانیها ماندگار کند. بسیاری آذرینژاد را با قصهگویی برای کودکان میشناسند اما آخرین پست او در شبکههای اجتماعی این واقعیت را گوشزد میکند که او از خانوادهها هم غافل نشده و حواسش به فرهنگسازی برای پدر و مادرهای اهل روستاست.
ادامه راه بهمن بیگی
وقتی از اسماعیل آذرینژاد و تکاپویش برای رشد کودکان روستا حرف زده میشود، روایتهای تاریخی یادآوری میکنند که میتوان او را ادامهدهنده راهی دانست که محمد بهمنبیگی در دهه 30با ایجاد مدارس سیار برای دانشآموزان عشایر شروع کرد. محمد بهمنبیگی مدرسه را در دل سنگ و چادر ساخت و نور امید را در دل کودکان عشایر روشن کرد. حالا بعد از چند دهه، یک روحانی جوان با قصهگویی، ناجی کودکان در روستاهای دور افتاده دهدشت شد. این دو چهره بیش از آنکه معلم باشند، ناجیانی از جنس مردم بودند و هستند که تمام توان خود را برای آشتی کودکان با واژهها خرج کردهاند.
رقیب مدارس لوکس غیردولتی
روزی که آذرینژاد کارش را شروع کرد، شاید فکرش را هم نمیکرد که روزگاری صفحهاش در شبکه اجتماعی ایکس با 66هزار دنبالکننده به یک تریبون قدرتمند در دستانش برای پیگیری ایدههایش بدل شود. همت آذرینژاد برای گره زدن قصهگویی با زندگی کودکان موجب شد از ایده خانههای بلوط در روستاهای دهدشت کهگیلویه و بویراحمد شکل بگیرد. این خانه که شاید بتوان آن را بهعنوان رقیب مؤسسات و مدارس لوکس غیردولتی در شهرهای بزرگ معرفی کرد، با کمک مردم و شعار «قصه، توپ، رنگ» جای خودش را در دل مردم روستا و کودکانشان باز کرد. نامگذاری خانههای بلوط هم نشانی از عمق فعالیتهای آذرینژاد دارد. او در این رابطه گفته است:«بلوط میوه شاخص منطقه ماست ضمن اینکه من معتقدم بچهها مانند همین میوه رشد میکنند. این درخت تا ۴۰ سالگی هیچ ثمری ندارد اما بعد از ۴۰ سالگی تا حدود ۶۰۰ سال پرثمر است.»
کاری که توقف ندارد
از آسمان سنگ هم ببارد، اسماعیل آذرینژاد و اهالی خانه بلوط کار خود را برای کودکان و خانوادههایشان انجام میدهند. برایش فرقی ندارد که دیگران چه میگویند؛ هدف او آنقدر مبارک است که تیر نقدها هم نمیتواند او را برای لحظهای متوقف کند. روزهای جنگ 12روزه هم بهانهای نشد تا او دست به تعطیلی فعالیتهایش در خانههای بلوط بزند بلکه بیشتر از قبل حواسش را جمع کودکان روستا و خانوادههایشان کرد؛ درست مانند اردوهای شبانه کودکان، جلسه ویژه برای گفتوگوهای مادرانه، کارگاه نمایش خلاق و... که چراغ خانههای بلوط را در روزهای بحران هم روشن نگه داشتند.
مؤسس خانه بلوط در دل زاگرس
اسماعیل آذرینژاد 46سال دارد و در دهه گذشته مسیری را آغاز کرد که شاید بتوان او را در جایگاهی ویژه قرار داد. این روحانی اهل کهگیلویه و بویراحمد، با عمامهای ساده و کیفی پُر از کتاب، سالهاست به دورترین روستاهای این استان میرود تا برای کودکان قصه بخواند و آنها را با دنیای کتاب آشتی دهد. او پس از تحصیل در حوزه علمیه قم و گرفتن مدرک کارشناسی و کارشناسیارشد از دانشگاه قم به محل زندگیاش در دهدشت کهگیلویه و بویراحمد بازگشت. علاقه او به کودکان و قصهگویی برگ برنده اذری نژاد در فعالیتهای فرهنگی شد و همین عشق و علاقه نام او را بهعنوان یک فعال فرهنگی جهانی کرد تا جایی که در کنار رسانههای داخلی، نام او به رسانههای خارجی همچون گاردین نیز کشیده شد. او بنیانگذار «خانه بلوط» است؛ جایی برای پرورش ذهن کودکانی که مثل درختان بلوط، نیاز به مراقبت و امید دارند. نه تبلیغ میکند، نه تریبون رسمی دارد، اما قدمزدنش در کوه و کمر با قصهای در دست، تأثیرگذارتر از هزار سخنرانی است.