بازدید سرزده فرماندار گچساران از برخی ادارات این شهرستان، ویدئویی بود که روز گذشته (سهشنبه) در شبکههای اجتماعی به سرعت وایرال شد و سروصدای زیادی به پا کرد.
این ویدئوي 13ثانیهای روایت برخی ادارهها و کارمندهای دولتی است که با استفاده از خلأهای موجود، راه فرار از کار را خوب یاد گرفتهاند. فارغ از نیت تبلیغاتی یا نظارتی این ویدئو، باید قبول کرد که چنین تصویری یک برش ناخواسته از فعالیت دستگاههای اداری است؛ اتاقهایی ساکت، صندلیهای خالی، کارمندانی که پشت میزها غایب هستند و مردمی که برای سادهترین خدمات، بلاتکلیف ماندهاند، تصویری تکراری است که این بار فقط دوربین، آن را ثبت کرد.
هر چند حاشیههای این ویدئوی 13ثانیهای موجب شد که ویدئوي کامل این بازدید به سرعت منتشر شود که در آن سایر ادارات و سازمانهاي این شهرستان با حضور نیروها مشغول خدمترسانی هستند اما طبق یک قانون نانوشته در شبکههای اجتماعی، همیشه برگ برنده در دست نخستین و البته نزدیکترین روایت به زندگی واقعی است. نیرویی که در همان نخستین دقایق اول صبح خواب است یا فردی که به جای ماندن پشت میز کارش، نشستن کنار میز صبحانه را ترجیح داده است، تصاویر و روایت جدیدی نیستند اما بار دیگر زنگ خطر میزان فعالیت مفید کارمندها به بهانه این ویدئو به صدا درآمد. سالهاست واژه «کارمند» در فرهنگ ایرانی، نه با بهرهوری و خلاقیت که در موارد بسیاری با حضور فیزیکی از سر تکرار و تنها برای ساعتزدن گره خورده است. کم نیستند افرادی که در لباس رسمی و اداری خود را به پشت میزهایشان میرسانند تا به جای انجام مسئولیت، بیشتر ادای کار کردن را دربیاورند. اگر پای درددل هر ایرانی بنشینیم، میتوان از تجربههای مشترک و معطلشدن توسط برخی از کارمندان، یک طومار نوشت و از درد مشترک مزاحم دانستن ارباب رجوع گفت.
فرماندار گچساران، شاید خواسته باشد با این حضور سرزده، مسیر را برای احترام به ارباب رجوع و افزایش انضباط اداری هموار کند اما حقیقت تلخ این است که مسئله، عمیقتر از چند میز خالی یا بینظمی در ساعات ورود و خروج است؛ مشکل ریشه در فرهنگی دارد که در آن حقوق جدا از مسئولیتپذیری تصور میشود.
کارمندان بدونکار
در همینه زمینه :