نقشهشوم 2جوان در شب چهارشنبهسوری
خاطرهگویی متهم در جمع دوستانش راز سیاه او و همدستش را فاش کرد و آنها را به دام پلیس انداخت
چهارشنبهسوری پارسال، 2پسر جوان به بهانه فروش ترقه و مواد منفجره، پسری 8ساله را به خانهای کشاندند و مورد آزار و اذیت قرار دادند. پس از این حادثه متهمان تحت تعقیب قرار گرفتند. ماهها هیچ ردی از آنها نبود تااینکه یک اتفاق عجیب آنها را گیر انداخت.
به گزارش همشهری، سال گذشته، در شب چهارشنبهسوری بود که مأموران پلیس در جریان حادثهای هولناک قرار گرفتند. حادثهای که برای پسربچهای 8ساله رخ داده و او و خانوادهاش را به اداره پلیس کشانده بود. پسربچه گریهکنان میگفت: مقداری پول از پدرم گرفته بودم که ترقه بخرم. دوستانم گفته بودند نزدیک ایستگاه مترو ترقه میفروشند و چون ایستگاه نزدیک خانهمان بود به آنجا رفتم. از یک دستفروش مقداری ترقه خریدم، اما وقتی میخواستم به خانه برگردم 2نفر سراغم آمدند و قیمت ترقهها را پرسیدند. بعد یکی از آنها گفت انبار خانهاش پر است از ترقه و حاضر است نصف قیمت به من بفروشد. من همراه آنها راهافتادم اما وقتی وارد آپارتمان شدم تازه فهمیدم تمام حرفهای آنها دروغ بوده است. آن 2پسر با تهدید و بدون توجه به گریه و التماسهایم، مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و پس از آن رهایم کردند. آنها تهدیدم کردند که اگر به کسی حرفی بزنم مرا میکشند و جسدم را در بیابانهای اطراف تهران رها میکنند اما وقتی به خانه رسیدم ماجرا را برای مادرم تعریف کردم.
تحقیقات بینتیجه
با شکایت والدین پسربچه 8ساله پروندهای در این خصوص تشکیل شد و پیش روی قاضی رضوانی، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت. با دستور وی گروهی از کارآگاهان جستوجوی خود را برای شناسایی 2جوان شیطانصفت شروع کردند. کارآگاهان در نخستین مرحله با کمک پسربچه راهی آپارتمان آنها شدند ولی کسی آنجا نبود. صاحبخانه میگفت چندماه قبل آپارتمان را به پسری اجاره داده و آن پسر زمان حادثه در تهران نبوده است.
جوان مستأجر پس از بازگشت به تهران دستگیر شد اما گفت که وقتی در شهرستان بوده، کلید خانهاش در اختیار یکی از دوستانشان به نام مرتضی بوده است. مرتضی ساکن تهران نبود و پس از این حادثه هیچکس اطلاعی از مخفیگاه او نداشت. به این ترتیب تحقیقات برای دستگیری وی بینتیجه ماند.
خاطرهگویی
درحالیکه بررسیها برای شناسایی مخفیگاه مرتضی ادامه داشت چند روز پیش مردی که ساکن یکی از شهرهای غربی کشور است به اداره پلیس رفت و گفت پسری جوان به نام مرتضی چند شب پیش در جمعی خاطرهای تکاندهنده بازگو کرده است. وی گفت: مرتضی مدعی شده که شب چهارشنبهسوری پارسال، پسربچه 8سالهای را در تهران ربوده و به او تجاوز کرده است. همین سرنخ کافی بود تا مخفیگاه متهم تحت تعقیب شناسایی شود.
پایان 5ماه فرار
چند روز پیش کارآگاهان پلیس آگاهی تهران با نیابت قضایی راهی شهرستان مورد نظر شدند و مرتضی را در عملیاتی غافلگیرانه به دام انداختند. او پس از انتقال به تهران در بازجوییها به جرم خود اقرار کرد و گفت: روز حادثه همراه دوستم بودم که چشممان به پسربچه 8ساله افتاد. من و دوستم چندماه قبل برای کار به تهران آمده بودیم و دستفروشی میکردیم. نمیدانم چه شد که با دیدن پسربچه وسوسههای شیطانی به سراغمان آمد و تصمیم گرفتیم او را به آپارتمان دوستم که کلیدش در اختیار من بود بکشانیم. آن روز به بهانه فروش ترقه طعمهمان را به آپارتمان دوستم کشانده و او را مورد آزار و اذیت قراردادیم. پس از آن من و دوستم سجاد فراری شدیم و من تصمیم گرفتم مدتی در روستا زندگی کنم تا وقتی آبها از آسیاب افتاد دوباره برای کار به تهران برگردم. از سجاد اما خبر ندارم فقط میدانم که پس از حادثه وقتی به خودمان آمدیم و متوجه شدیم که چه کردهایم تصمیم گرفتیم فرار کنیم اما من فکرش را نمیکردم اگر از خاطره آن شب تلخ به یکی از دوستانمان بگویم لو میروم.
این متهم با قرار قانونی در اختیارکارآگاهان قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری متهم فراری دیگر ادامه دارد.