
خوب، بد، زشت
بهترین وسترن اسپاگتی

«خوب، بد، زشت» نقطه اوج وسترن اسپاگتی است؛ وسترنی که لئونه با «به خاطر یک مشت دلار» پایهگذاریاش کرد و آنقدر موفق شد که لشکری از فیلمهای مشابه از راه رسیدند؛ فیلمهایی که لئونه بعدها آنها را فرزندان ناخلف خود خواند. «خوب، بد، زشت» نمونه فاخر و باشکوه وسترن اسپاگتی است. جو (کلینت ایستوود)، استنزا (لی وان کلیف) و توکو (ایلای والاک) در جستوجوی جعبهای که در آن ۲۰۰هزار دلار پول مسروقه وجود دارد به راه میافتند و این مقدمهای بر یکی از سرگرمکنندهترین وسترنهای تاریخ سینماست. سرجو لئونه به شکلی تناقضآمیز، فانتزی و رئالیسم را برای سینمای وسترن به ارمغان میآورد. لئونه اغراقهای نمایشی را تا میتواند افزایش میدهد (از موسیقی مؤکد تا نماهای بسیار درشت از چهره بازیگران) و از سوی دیگر میکوشد تا کابویها را به چهره واقعیشان در غرب وحشی نزدیک کند. ایستوود بهعنوان قهرمانی خونسرد همانقدر ملموس است که لی وان کلیف بهعنوان بدمن و ایلای والاک با ترکیبی از بدجنسی و سادهلوحی ضلع سوم مثلث «خوب، بد، زشت» را تکمیل میکند. سکانس فینال فیلم، مجموعهای است کامل از دستاوردهای لئونه در سینمای وسترن، آن نماهای خیلی درشت از چهره و چشمان، تعلیق و هیجان و قطع شدن پی در پی پلانها با موسیقی انیو موریکونه کارکردی جادویی مییابد. این وسترنی است که میشود بارها و بارها تماشایش کرد و از سرزندگی، نشاط، چشماندازها و موزیکش لذت برد و از خوب، بد، زشتش و جمله تکرارشونده و معروف ایستوود کمحرف: «آدما 2 دستهان.»