
کوچک برای استقلال
6ماه از حضور مديران جديد در اردوگاه آبيها ميگذرد؛ با هيچ متر و معياري نميتوان به نظري جويباري و رفقا نمره قبولي داد

امیرمحمد یعقوبپور- روزنامهنگار
اوایل زمستان گذشته بود که تغییرات کلان مدیریتی در باشگاه استقلال اتفاق افتاد و نظری جویباری و رفقا، عنان امور را به دست گرفتند. بدون تعارف همان زمان هم با توجه به رزومه این آدمها و تجارب قبلیشان در فوتبال ایران میشد فهمید دورنمای چندان روشنی در انتظار باشگاه نیست و اینها نمیتوانند تحول آنچنان مثبتی در تیم رقم بزنند. گذر زمان هم همین مسئله را نشان داد و امروز رسیدهایم به جایی که 6ماه بعد از آن انتصابها، میشود یک مثنوی هفتاد من از اشتباهات ریز و درشت مدیران استقلال نوشت. به بهانه حضور جویباری در برنامه ورزش و مردم و اظهارات بحثبرانگیز او، بد نیست کارنامه آقایان در این مدت را مرور کنیم. انصافا یادکردن از تمام گافها و اشتباهات آقایان ممکن نیست، اما فقط به چند مورد اشاره میکنیم تا روشن شود از چه حرف میزنیم!
نمایش کمدی پارسال
شاید کمیکترین تصمیمات مدیران استقلال، فصل گذشته در مورد تعیین تکلیف کادرفنی این تیم اتفاق افتاد. همهچیز بسیار بامزه بود. انتخاب شتابزده پیتسو موسیمانه بعد از شکست سنگین خانگی مقابل ذوبآهن، از نظر فنی و مالی کمر تیم را شکست. بعد هم به دلایل غیرموجه در قبال سهراب بختیاریزاده نامهربانی شد. شب دربی هم که قشنگ یک قسمت از سریال «شبهای برره» در استقلال به اکران درآمد؛ حمایت از محمد نوازی و گلدادن به او سر تمرینات، توافق با فیروز کریمی و نهایتا انتخاب میودراگ بوژوویچ بهعنوان صاحب نیمکت که البته باعث شد مرد صربستانی به تنها سرمربی بدون برد تاریخ استقلال تبدیل شود! بعد از این همه شاهکار هم بنا بر ادعای جباری، باشگاه تمایلی به حفظ او نداشت و خود مجتبی آنقدر اصرار کرد که درنهایت سرمربی شد! حتی پس از قهرمانی جباری با تیم در جامحذفی هم با او رفتار درستی نشد و این مربی با دلخوری کنار رفت. انصافا هر جای دنیا فقط بابت همین یک پاراگراف میشد کل کادر مدیریتی را بر کنار و کاری کرد که دوستان تا آخر تاریخ از فوتبال دور بمانند، اما در ایران نظری جویباری و رفقا با قدرت مشغول کار هستند!
زمانسوزی با ماتزاری
میگویند آدم عاقل 2بار از یک سوراخ گزیده نمیشود، اما مدیران استقلال تا جایی که میتوانستند در داستان ماتزاری خودشان را سبک کردند و وقت کشتند. پس از یک دوره طولانی کلنجار بیفایده با مربی ایتالیایی در میانههای فصل گذشته، آقایان دوباره در پایان فصل سراغ او رفتند و همان نتیجه را گرفتند. واقعا چه اتفاقی باید میافتاد تا بفهمید او اهل کار کردن در ایران نیست؟
فاجعه کاریله
این یکی هم عالی بود. درست وسط یکی از تجمعات اعتراضی هواداران استقلال مقابل باشگاه، اسم فابیو کاریله بهعنوان سرمربی جدید تیم اعلام شد. این گزینه بهقدری ضعیف بود که هواداران همانجا از خجالت مدیران درآمدند و باشگاه بهسرعت ناچار به عقبنشینی شد، اما گویا این انصراف چندان هم کمهزینه نبود و حالا باشگاه در معرض تحمل یک جریمه نقدی سنگین قرار گرفته؛ چرا؟ چون گویا آقایان به جای پیشنهاد، پیشقرارداد برای کاریله فرستادهاند، او امضا کرده و حالا پولش را میخواهد. اوایل مدیران استقلال با قاطعیت چنین مطلبی را تکذیب میکردند، اما حالا لحنشان عوض شده و وجود «اختلافنظر» را تأیید میکنند. گویا حضرات باید آماده پرداخت چندصدهزار دلار پول مفت و بیزبان دیگر هم باشند!
ساپینتو را «شما» آوردید؟
درنهایت میرسیم به سرمربی فعلی استقلال یعنی ریکاردو ساپینتو. از نظر فنی، همینطوری هم نقد و نظرهایی در مورد ساپینتو وجود دارد و خیلیها انتخاب دوباره او را مخصوصا با توجه به محرومیت طولانیمدتی که با آن دست به گریبان است، نوعی «بازگشت به عقب» میخوانند. فراموش نکنیم مربی پرتغالی تیم قهرمان فرهاد مجیدی را گرفت و سوم جدول تحویل داد، اما نکته بامزهتر این است که حتی ساپینتو را هم مدیران استقلال نیاوردند و این خود ریکاردو بود که آنقدر برای حضور در ایران اصرار کرد تا به نتیجه رسید! خلاصه خیلی خوشحال میشویم اگر بدانیم نقش نظری جویباری، تاجرنیا، بابایی و سایر دوستان در این مدت در استقلال چه بوده است؟!