
دستاورد مجسمهسازان پایتخت

«میرزا علیاکبر» را میتوان نخستین مجسمهساز تهرانی دانست که مجسمه ناصرالدینشاه را ساخت. بعد از آن کمالالملک و افرادی که تحت نظر او آموزش دیده بودند (از جمله ابوالحسن افغانستان صدیقی و شاگردانش، رضا رحیم ارژنگزاده یا حسنعلی وزیری و علی اکبر صنعتی) افرادی هستند که در اثرگذاری این هنر در تهران نقش اساسی داشتند.
به اعتقاد استاد حمید شانس، مجسمهساز، میتوان مجسمههای به یادماندنی تهران را که خاطرهساز شدهاند، به 4دوره مختلف تفکیک کرد. او میگوید: «دوره اول همان دوره ناصرالدین شاه است که ابتداییترین ساخت در این دوره شکل میگیرد. دوره دوم با دوران سلطنت پهلوی اول و در زمان شکلگیری نهادهای شهری رخ میدهد. سومین دوره به جامعه مدرن طبقاتی در زمان حکومت محمدرضا پهلوی مرتبط است و در نهایت هماکنون که گذار به جامعه خدماتی است و در این دوره این هنر کامل میشود. در واقع باید گفت مجسمه مشاهیر در کشور ما با 3 جریان اول مرتبط است. برای اینکه این سه جریان مسئله محوریشان شکل گیری، رشد مدرنیته، ملیگرایی و ناسیونالیسم است، اما مجسمهسازی شهری یا دیگر هنرهای شهری فقط پاسخ دادن به نیاز به بزرگداشت چهرهها و شخصیتها نیست. چون شهرهای خدماتی همچون تهران رشد و توسعه پیدا کردند و این شهرها، نهادهای مختلفی دارند. از سوی دیگر نباید از عرصه عمومی این شهر خدماتی غافل شد، چرا که منظر شهری دیدگاه شهروند را کنترل میکند و شهرها به سرعت به سمتی پیش میروند که اهمیتشان بیش از مفهوم کشور خواهد بود. در چنین شرایطی، هنر شهری نه تنها باید نیازهای گذشته را برطرف کند بلکه برای ساختار این دوره تا زمان آینده هم باید تعاریف و امکانات خودش را داشته باشد و پتانسیلهایش را ایجاد کند.»
حمیدشانس دلایل استفاده از هنرها از جمله مجسمهسازی در منظر شهری را
برمیشمارد: «موضوع مشارکت شهروندی، دلیل نخست استفاده از این هنر در شهر است. چون نمیتوان شهرهای آینده را بدون مشارکت شهروندی شکل داد. دومین دلیلی که اهمیت بسیاری دارد، فضاهایی است که ما با هنر برای شهر آینده و انسان آینده خلق میکنیم.»