کِلک
کِلک
آن روز، روح هیچیک از ما خبردار نبود که به چه راهی قدم میگذاریم. فقیر و بیچارهها از بقیه داناتر بودند.
آنها خوب میدانستند که جنگ جز بدبختی عاقبت دیگری ندارد و مزه بدبختی را هم که حسابی چشیده بودند اما پولدارها سرشان به کار و کیف خودشان گرم بود. راستش همین پولدارها اگر کمی فکر میکردند، میفهمیدند که جنگ روی زندگی آنها بیشتر اثر میگذارد.
رمان « در غرب خبری نیست»
نوشته اریش
ماریا رمارک
ترجمه: سروش تاجبخش
نوشته اریش
ماریا رمارک
ترجمه: سروش تاجبخش