
تلخ و شیرین یک قهرمانی
هواداران شهرداری گرگان، بعد از قهرمانی تیمشان پاداشی فراموش نشدنی گرفتند، اما برای اینکه همچنان شهرشان پایتخت بسکتبال ایران بماند نیاز به بازنگری دارند

جواد نصرتی
یک هوادار پرشور بسکتبال گرگان، احتمالا شیرینترین فصل هواداریاش را امسال تجربه کرده است؛ تیم تضعیف شده گرگان که حتی هوادارانش هم تردیدهایی درباره قدرت آن برای رقابت در راه قهرمانی داشتند، فینال لیگ را جارو کرد و در 3بازی متوالی، آن هم به دراماتیکترین شکل، قهرمان شد. هواداران بیطرف بسکتبال هم از هیجان بینظیر پایان بازی سوم سری فینال از خود بیخود شدند؛ آنجا که بازی 2بار به اوورتایم رفت، بهراحتی میتوان تصور کرد که با پیروزی نهایی بعد از این 10دقیقه فشار و هیجان، چه روز باشکوهی برای گرگانیها ساخته شده است. نوشجانشان، شایسته لذت بردن از این شادی و شعف هستند، بهخصوص اینکه نیمی از فصل را فریاد میزدند، آن هم بهحق که برای رقابت برابر با تیمهای قدرتمندی مثل طبیعت، به بازیکن خارجی باکیفیت نیاز دارند و در سری نیمهنهایی و فینال، همین بازیکن خارجی، گلن کوزی، با درخشش در لحظات نفسگیری که تیم به یک معجزه نیاز داشت، ثابت کرد فریادها و تقلاها و فشار هواداران درست بوده است.
حضور این بازیکن البته خامه روی کیکی بود که صالح مخدومی، با صبر و حوصله و البته طمأنینه و متانت پخته بود. اثر مخدومی بر تیم، بهخصوص در بازیهای فینال مشخص بود. تصمیمهای درست و شجاعانه او، بسکتبال را به حضور یک مربی بادانش، کاربلد و تشنه پیروزی دلگرم کرده است. فراتر از اینها، پایبندی بدون لغزش مخدومی به سنتهای قدیمی بسکتبال است. او فروتنانه با مربیهای تیمهای مقابل برخورد میکرد و در سری فینال، جایی که هیجان بازیکنان و هواداران را تا مرز انفجار مشوش میکرد، به پیروی از الگوهای قدیمی بسکتبال، احترام بزرگتر را بدون تعارف و نگرانی نگه میداشت و از اینکه مهران شاهینطبع را استاد خودش بخواند ابایی نداشت.
بزرگترین فرق بسکتبال در ایران با دیگر ورزشهای پرتماشاگر همیشه این بوده که اصول و پرنسیپ این ورزش همیشه، حتی به ظاهر، حفظ شده است. موج جدید هواداری در بسکتبال که گرگانیهای پیشگام آن بودهاند، دلگرمکننده است، اما برای این هواداران که شهرشان را پایتخت بسکتبال کشور میخوانند، فقط شور و حرارت کافی نیست. رفتارها و برخی شعارهای بینهایت زننده در بازیهای فینال و بهخصوص بازیهای نیمهنهایی که از گوشههای سالن شنیده میشد، میتواند بدعت هولناکی در بسکتبال کشور باشد و سنتهای بسکتبالی را به چالش بکشد.
فعلا آنها این حق را دارند تا آنجا که میتوانند با این قهرمانی سخت بهدست آمده کیف کنند، اما اگر میخواهند همچنان شهرشان پایتخت بسکتبال ایران باقی بماند، باید اصول و مرام و سنتهای این ورزش محبوب را مرور کنند و مثل هواداری تیمشان، در زمینه احترام به اصول این ورزش هم الگوی تمام کشور باشند.