
وقتی قاتل با حضور در حرم امام رضا ع درخواست بخشش کرد
خرید جهیزیه 8عروس، شرط بخشش قاتل

الهه فراهانی- روزنامهنگار
«یک شب قبل از اجرای حکم، خواب قاتل دخترم را دیدم که در حرم امام رضا(ع) بود و با التماس از امام هشتم میخواست تا ضامن او شود و بتواند به زندگی برگردد.»
این گفتههای مادر مقتول است که بعد از دیدن خوابی عجیب، تصمیم گرفت به قاتل دخترش زندگی ببخشد تا کابوسهای او بعد از 10سال پایان یابد.
به گزارش همشهری، این پرونده در یکی از روزهای خرداد سال 94گشوده شد. آن روز پسری جوان به اداره پلیس یکی از شهرهای استان مرکزی رفت و درحالیکه اشک میریخت، گفت: «من دختری که عاشقش بودم را کشتهام و جسدش داخل ماشینم است.»
این پسر جوان ادامه داد: «ناخواسته جان بیتا، دختر موردعلاقهام را گرفتم و حالا بهشدت پشیمانم و عذاب وجدان دارم.»
کشف جسد
پس از اعترافات پسر جوان، مأموران سراغ خودروی پراید او که در نزدیکی اداره پلیس پارک شده بود، رفتند و با پیکر بیجان دختر جوان در صندلی جلوی خودرو مواجه شدند. او بر اثر خفگی جانش را از دست داده بود و بیش از 10ساعت از مرگش میگذشت. در این شرایط بود که جسد دختر جوان به پزشکیقانونی انتقال یافت و تحقیقات در این پرونده برای مشخص شدن انگیزه قاتل شروع شد.
خشم مرگبار خواستگار
پسر جوان درباره انگیزه خود از جنایتی که مرتکب شده بود، گفت: چندماه قبل با بیتا، دختری که در همسایگی ما زندگی میکرد، آشنا شدم. به او علاقه شدیدی داشتم، اما بیتا به من اهمیتی نمیداد. وقتی از او خواستگاری کردم با جواب منفی مواجه شدم. دلیل بیتا این بود که میگفت من نمیتوانم خشم خود را کنترل کنم. در نهایت بیتا از من جدا شد و بعد از مدتی شنیدم که قصد ازدواج با یکی از بستگانش را دارد. وی ادامه داد: وقتی این را شنیدم سراغش رفتم تا مانع این ازدواج شوم. روز حادثه، بیتا را در خیابان دیدم و از او خواستم تا سوار ماشینم شود. به او گفتم که قصد دارم با او صحبت کنم و بیتا هم سوار شد. او اما همان حرفهای قبلی را تکرار کرد و گفت حاضر نیست با من ازدواج کند. از شدت عصبانیت، دستانم را روی دهانش قرار دادم و وقتی بهخودم آمدم، متوجه شدم که جانش را از دست داده است. متهم گفت: بهشدت دچار عذاب وجدان شده بودم و بیش از 10ساعت کنار او نشستم و اشک ریختم. صبح هم تصمیم گرفتم به اداره پلیس بروم و خودم را معرفی کنم.
قصاص
خواستگار قاتل بعد از اعتراف به قتل روانه زندان شد. او مدتی بعد در دادگاه پای میز محاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. هرچند وی به حکم اعتراض کرد و پرونده روی میز قضات دیوانعالی کشور قرار گرفت، اما قضات عالیرتبه، اعتراض او را نپذیرفتند و مهر تأیید بر این حکم زدند. به این ترتیب، شمارش معکوس برای قصاص قاتل شروع شد. از سوی دیگر تلاش تیم صلح و سازش برای نجات قاتل آغاز شد، اما مادر مقتول که تنها ولیدم پرونده بود، اصرار داشت که قاتل دخترش باید قصاص شود.
یک شب قبل از اجرای حکم
چند روز قبل، تاریخی مشخص شد برای قصاص قاتل. همهچیز مهیا بود برای اجرای حکم، اما مادر مقتول یک شب قبل از اجرای حکم تصمیم گرفت، قاتل دخترش را ببخشد و حکم مرگ او را اجرا نکند. او میگفت بهخاطر خوابی که دیده، تصمیم گرفته به قاتل دخترش زندگی ببخشد. زن میانسال گفت: «در این چند وقت، افراد زیادی با من تماس گرفتند و به مقابل خانهام آمدند تا قاتل دخترم را ببخشم؛ از خانواده قاتل و خیرین گرفته تا ریشسفیدان محل و کارکنان قوه قضاییه، اما دل من فقط با قصاص قاتل دخترم آرام میگرفت؛ چون جگرگوشهام را از من گرفته بود؛ تا اینکه یک شب قبل از اجرای حکم، خواب عجیبی دیدم.» وی ادامه داد: «خواب دیدم که قاتل دخترم در حرم امام رضا(ع) است و التماس میکند تا او ضمانتش را کند. بعد از دیدن این خواب، حالم دگرگون شد و تصمیم گرفتم قاتل دخترم را چون از امام رضا(ع) خواسته بود ضامنش شود، ببخشم. با توجه به اینکه در آستانه میلاد امام هشتم نیز هستیم، با خود گفتم که این خواب نشانهای بوده برای بخشش قاتل دخترم؛ هرچند که او با بیرحمی جان دخترم را گرفت، اما شنیده بودم که در زندان برای دخترم خیرات پخش میکند و حتی نماز قضاهای دخترم را نیز میخواند.» مادر مقتول ادامه داد: شرط من برای بخشش قاتل دخترم این است که او 8عروس که شرایط مالی مناسبی ندارند را پیدا و برای آنها جهیزیه تهیه کند و علاوه بر تهیه جهیزیه، این 8عروس و داماد را برای ماهعسل به مشهد بفرستد.
در آرزوی زیارت
جوان محکوم به قصاص، وقتی شنید از مجازات مرگ رهایی یافته و قرار است بهزودی از زندان آزاد شود، اشک شوق ریخت و گفت: باورکردنی نیست که کابوسهایم پایان یافته است؛ من هر شب خواب طناب دار میبینم و وحشتزده از خواب میپرم.
او ادامه داد: در تمام این سالها، یک روز نبوده که به مقتول و کار وحشتناکی که انجام دادهام، فکر نکنم. هر پنجشنبه به نیت او در زندان خیرات پخش میکنم و تا جایی که میتوانم به نیت آرامش روح او، به زندانیان دیگر کمک میکنم. همینطور در کار خیر شرکت میکنم و برای مقتول، نماز میخوانم. نیت کرده بودم که اگر آزاد شوم، قبل از رفتن به خانه برای زیارت به حرم امام رضا(ع) بروم. حتی یک شب قبل از اجرا که مرا به انفرادی بردند نیز از ضامن آهو خواستم تا برای من پادرمیانی کند. التماسهایم جواب داد و در نهایت مادر مقتول به من فرصت زندگی بخشید. من خواب مادر مقتول و بخشش او را معجزه میدانم و تا جاییکه در توانم باشد، پس از آزادی از زندان، به افراد بیبضاعت کمک خواهم کرد. او ادامه داد: خانوادهام، 8عروسی که تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد هستند را پیدا کردهاند و قرار است، با کمک خیرین، جهیزیه آنها را تامین کنیم و عروس و دامادها را به نیت آرامش روح مقتول برای ماهعسل به مشهد بفرستیم.