
آنتیتز سینمای زیرزمینی
چند نکته در حاشیه و متن «علت مرگ: نامعلوم»

سعید مروتی؛ روزنامهنگار
«علت مرگ: نامعلوم» فیلم تحسینشده منتقدان در زمستان سال گذشته، که حالا به اکران آنلاین آمده، از معدود درامهای اجتماعی مقبول سالهای اخیر سینمای ایران است. با این توضیح که در ۴ سال اخیر مسیر تولید تا اکران سینمای ایران بیش و پیش از هر چیز یا در خدمت کمدیهای عامهپسند یا فیلمهایی بوده که تولیدات استراتژیک نامیده میشوند. فیلمهای گروه اول چه در مرحله صدور پروانه ساخت و چه در اکران عمومی برای رونق گیشه مورد حمایت قرار میگیرند و فیلمهای گروه دوم هم بیشتر در تولید مورد توجه هستند تا اکران. در این میان، آنچه روزگاری سینمای اجتماعی ایران نامیده میشد کاملا به حاشیه رفت و جایش را تولیدات زیرزمینی گرفتند که از همان ابتدا برای حضور در فستیوالهای خارجی طراحی و تولید شدند. به نوعی میتوان گفت درام اجتماعی در سینمای ایران از بین نرفت و با تغییر مسیر و اتخاذ رویکردی که مورد توجه جشنوارهها قرار بگیرد روی گسلهای جامعه ایران سوار شد و با بزرگنمایی آنها متاعی برای فرنگیان فراهم کرد و بیخیال مجراها و مجوزهای رسمی هم شد. بخش قابل توجهی از این اتفاق محصول بیمهری و بیاعتنایی به فیلمهایی از جنس «علت مرگ: نامعلوم» بوده است.
نگاهی به مسیری که فیلم از ابتدای تولید تا اکران طی کرده بهعنوان یک نمونه میتواند نشان دهد که چگونه و با چه سیاستی کوشیده شد تا سینمای اجتماعی گرفتار کوچه بنبست شود. «علت مرگ: نامعلوم» در دیماه ۱۳۹۹ پروانه ساخت گرفت، وارد پیش تولید شد و به مرحله فیلمبرداری رسید. فیلم متقاضی شرکت در چهلمین جشنواره فیلم فجر شد و توانست ۶ رأی موافق از ۷ رأی هیأت انتخاب جشنواره را به دست آورد، ولی به دلایلی نامعلوم پروانه نمایش نگرفت و از حضور در جشنواره فجر بازماند. فیلم از اکران در ایران بازماند و در چند جشنواره جهانی شرکت کرد و جوایزی هم گرفت. ظاهراً آنچه باعث خروج فیلم از جشنواره چهلم فجر و جلوگیری از اکرانش شد، اتهام آشنای سیاهنمایی بود، هرچند در نهایت هیچ مسئول سینماییای توقیف فیلم را به گردن نگرفت. «علت مرگ: نامعلوم» در نهایت در تیرماه ۱۴۰۲ پروانه نمایش گرفت، ولی تا دیماه ۱۴۰۳ امکان اکران عمومی نیافت. بخشی از توقف ۲۰ ماهه احتمالا محصول مناسبات اکران در ایران است که روی خوشی به فیلمهای غیرکمدی نشان نمیدهد، ولی قطعا این تمام ماجرا نیست. فیلمی که 4 سال تماشاگر ایرانی از تماشایش محروم ماند، ولی در چندین جشنواره خارجی به نمایش درآمد پس از اکران در ایران به این پرسش دامن زد:«چرا این فیلم توقیف شده بود؟»پرسشی که هیچکس پاسخ قانعکنندهای برایش نداشت.
نخستین ساخته علی زرنگار که در سینمای ایران با همکاری در نوشتن فیلمنامههای «چهارشنبه نوزده اردیبهشت» و «بدون تاریخ، بدون امضا» از ساختههای وحید جلیلوند در سینمای ایران شناخته شد، فیلمی جادهای است که بخشی از جذابیتش را هم از فیلمنامهاش میگیرد.
ماجرای مسافرانی که مرگ یکی از آنها درام اثر را شکل میدهد.
یک جنازه و پولی قابل توجه میان مسافرانی که هر کدام قصه و گرفتاری خودش را دارد، بهعنوان ایده اصلی فیلم با جزئیات و خردهروایتهایی همراه شده که تماشاگر را تا انتها کنجکاو نگه میدارد. جادهای بودن فیلم و بردن دوربین به بیابان با خوشذوقی کارگردان و فیلمبردار تفاوت و تمایز بصری میان اثر با دیگر تولیدات سینمای ایران ایجاد کرده است. مشکل متداول افتادن ریتم در پرده دوم در «علت مرگ: نامعلوم» به چشم نمیخورد (هر چند فیلم در نیمه دوم دقایقی از مسیر اصلیاش خارج میشود، ولی این مسئله خیلی طول نمیکشد) و در نهایت فیلمساز موفق میشود هم قصهاش را تقریبا بدون لکنت تعریف میکند و هم توجه علاقهمندان به مضامین اجتماعی را جلب کند، بدون آنکه وارد سیاهچاله پیامهای گلدرشت و بدون ظرافت بیفتد.در نهایت فیلم از زاویه دید اجتماعی هم اثر قابل توجهی است و تأکیدش بر مسئله تأثیر مشکلات اقتصادی در تعمیق بحرانهای اخلاقی از جنس سینمای زیرزمینی نیست.
به همین دلیل عجیب نیست که تعبیر آشنای «سینمای شریف اجتماعی» در یکسال اخیر بیش از هر فیلم دیگری درباره «علت مرگ: نامعلوم» تکرار شد. فیلم اما بیش از هر چیز نمونه عبرتآموزی است از برخورد بیجهت با سینماگرانی که در دل ساختار رسمی و با حسننیت (صفتی که منتقدان در دهه 50 در مورد فیلمسازان موج نویی بهکار میبردند) فیلم اجتماعی واجد کارکرد ساختند و بیجهت تنبیه شدند تا در غیابشان نوعی از سینما رشد و نمو کند که اساساً امکان نمایش رسمی ندارد و در بند ساختارهای تولید و نمایش رسمی و داخلی نیست.
«علت مرگ: نامعلوم» آنتیتز این سینماست.