• سه شنبه 26 فروردین 1404
  • الثُّلاثَاء 16 شوال 1446
  • 2025 Apr 15
چهار شنبه 20 فروردین 1404
کد مطلب : 252350
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/oYNJA
+
-

جزئیات آتش‌سوزی درمانگاه مشیریه که جان 3نفر را گرفت

مرگ ریحانه کوچولو هنگام فرار از آتش

گزارش
مرگ ریحانه کوچولو هنگام فرار از آتش

الهه فراهانی- روزنامه‌نگار

سیم‌های برق در سقف کاذب طبقه همکف درمانگاه مشیریه دچار اتصالی و در چشم بر هم‌ زدنی حریق هولناکی به‌پا شد؛ حریقی که به مرگ 2 زن و یک دختربچه ‌8 ساله انجامید و در جریان آن 18نفر ازجمله مسئول درمانگاه و 2 نفر از پرسنل مصدوم شدند. به گزارش همشهری، ساعت 19:38 روز دوشنبه، گزارش وقوع حریق در یک درمانگاه در مشیریه تهران به آتش‌نشانی تهران اعلام شد. در کمتر از 3 دقیقه ‌نیروهای عملیاتی از ایستگاه‌های 78، 37، 113، 79، 15و گروه‌های نجات به همراه تجهیزات لازم به محل حادثه که درمانگاه مشیریه بود، اعزام شدند. به‌گفته جلال ملکی، سخنگوی آتش‌نشانی، محل حادثه ساختمانی 5طبقه بود که دود و آتش تمام طبقات این درمانگاه را در برگرفته بود. در این شرایط آتش‌نشانان در 2 گروه، عملیات نجات و اطفای حریق را آغاز کردند و معلوم شد که کانون اصلی آتش‌ طبقه همکف یا همان لابی است که در آنجا داروخانه درمانگاه واقع شده بود. وسعت داروخانه حدود ۵۰ مترمربع بود و شواهد نشان می‌‌داد که نقص در سیستم برق این طبقه منشأ حریق بوده است.
آتش‌نشانان افراد گرفتار در ساختمان را به سرعت از محل حادثه خارج کردند، اما متأسفانه  2 زن که یکی از آنها کاملا سوخته بود جانشان را از دست دادند. همچنین یکی از مصدومان که کودکی 8ساله بود پس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما چند ساعت بعد در جدال با مرگ تسلیم شد و جانش را از دست داد. سید جلال ملکی، به همشهری گفت: ما این کودک را در طبقه دوم ساختمان در میان دود و آتش پیدا کردیم و تحویل اورژانس دادیم اما متأسفانه روز بعد جانش را از دست داد.

تشکیل تیم کارشناسی
درحالی‌که مداوای مصدومان حادثه در بیمارستان ادامه دارد، پرونده این حریق مرگبار برای رسیدگی روی میز قاضی محمدتقی شعبانی، بازپرس شعبه یکم دادسرای شهید محلاتی قرار گرفت. با شروع بررسی‌های تخصصی معلوم شد 2 زنی که در این حادثه جان باختند، فریبا و آیدا نام داشتند. آنها برای درمان به درمانگاه مراجعه کرده بودند که متأسفانه در میان دود و آتش گرفتار شدند و جانشان را از دست دادند. در جریان این حادثه مسئول درمانگاه که مدیر مجموعه است، به همراه 2 نفر از پرسنل درمانگاه نیز مصدوم شدند. همچنین معلوم شد دختربچه8 ساله‌ای که در این حادثه مصدوم شد برای درمان به بیمارستان بعثت انتقال یافت، اما به‌رغم تلاش پزشکان جانش را از دست داد. بازپرس محمدتقی شعبانی در این پرونده، 17دستور قضایی صادر کرد. از آنجا که علت اولیه حادثه جرقه و اتصالی سیم برق در سقف کاذب بوده، مهم‌ترین دستور او تشکیل تیم سه‌نفره کارشناسی است. این تیم باید با بررسی دقیق و تخصصی علت اصلی حادثه را مشخص کند. این تیم شامل کارشناس برق، آتش‌نشانی و بازرس اداره کار است که راهی محل حادثه شدند و قرار است به‌زودی نتیجه بررسی‌های خود را اعلام کنند و مشخص شود که آیا تخلفی در سیم‌کشی‌ برق صورت گرفته است یا خیر.
بررسی ها نشان می دهد که 3 طبقه این درمانگاه به‌طور صددرصد سوخته و طبقه چهارم و پنجم، 50درصد دچار سوختگی شده است.
از طرفی به دستور بازپرس، اجساد قربانیان به پزشکی قانونی انتقال یافته و دستور بررسی دوربین‌های مداربسته صادر شده تا معلوم شود در لحظات وقوع حادثه چه گذشته است.
بازپرس پرونده همچنین دستور داده که مجروحان به پزشکی قانونی معرفی شوند و شکایت خود را صورتجلسه کنند و درمانگاه نیز تا روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا و انجام تحقیقات کامل، پلمب شود.

مکث1
غروب تلخ


دختربچه 8ساله‌ای که در این حادثه جانش را از دست داد، ریحانه نام داشت. پدرش هنوز در شوک حادثه است و با بغضی در گلو به همشهری می‌گوید: ریحانه دختر یکی یکدانه من بود. دختر شیرین‌زبان و مهربانم که نمی‌توانم رفتنش را باور کنم، یعنی دیگر صدای خنده‌هایش را نمی‌شنوم؟
مهدی تیموربخش ادامه می‌دهد: دخترم ساعت 7غروب دوشنبه وقت دندان‌پزشکی داشت. ما در شهرک کاروان زندگی می‌کنیم و درمانگاه به خانه ما نزدیک است. آن روز ریحانه نمازش را خواند و مسواکش را زد، سپس چادرش را سر کرد تا همراه همسرم راهی درمانگاه شود. خودم آنها را سوار ماشینم کردم و مقابل درمانگاه پیاده شدند. دخترم مرا بغل کرد و گفت: بابا، دوستت دارم. این آخرین جمله‌ای بود که به من گفت و از ماشین پیاده شد، حتی برای من دست هم تکان داد. دخترم و همسرم وارد درمانگاه شدند و من به مغازه‌ام که یک آکواریوم‌فروشی در همان محدوده است، رفتم. چند دقیقه بعد همسرم درحالی‌که هراسان بود به من زنگ زد و گفت درمانگاه آتش گرفته است. فورا خودم را به ساختمان رساندم و با دود و آتش مواجه شدم.
او ادامه می‌دهد: 2 دستی بر سرم کوبیدم و وارد ساختمان شدم تا همسر و دخترم را نجات بدهم. آتش‌نشانان مصدومان را با برانکارد به بیرون از ساختمان انتقال می‌دادند و من وحشت‌زده دخترم را در طبقه دوم دیدم که بیهوش افتاده بود. همسرم اما آسیبی ندیده بود. ظاهرا وقتی آتش شروع شده، دخترم ریحانه به همراه همسرم به طبقه پنجم رفته‌اند تا از طریق پشت‌بام خودشان را به ساختمان کناری برسانند. بین 2 ساختمان و در قسمت نورگیر، ایرانیت وجود داشته که مردم از روی آن رد می‌شدند و به ساختمان مجاور می‌رفتند. چند نفر هم عبور کردند و بعد نوبت به دخترم رسیده است. همسرم ایستاده تا دخترم به همراه زنی از روی ایرانیت عبور کنند و سپس خودش برود، اما ایرانیت ناگهان شکسته و دخترم به همراه زنی که کنارش بوده به پایین سقوط کرده‌اند. ظاهرا سر دخترم به آهن برخورد کرده و دچار خونریزی مغزی شده است. وقتی او را در آمبولانس گذاشتند به من گفتند که نبض ندارد و ریه‌اش به‌دلیل دود گرفتگی آمبولی کرده است. در نهایت هم دخترم پر کشید و دنیای ما سیاه شد.
پدر ریحانه می‌گوید: دخترم ریحانه 2 برادر 2 ساله دارد که دوقلو هستند. او دختر بزرگ و یکی یکدانه خانواده بود. هر دو پسرم خیلی به خواهرشان وابسته بودند. دخترم آرزویش این بود که در آینده نوحه‌خوان شود. او چند ساعت قبل از رفتن سوره حفظ کرده بود و دوست داشت حافظ کل قرآن شود. ریحانه نقاش خوبی هم بود و دلش می‌خواست نقاش حرفه‌ای و مشهوری شود اما رفت و به هیچ‌کدام از آرزوهایش نرسید.

مکث 2
آتش‌نشانان سنگ‌تمام گذاشتند

عرشیا قاسمی، نصاب کرکره، یکی از شاهدان این آتش‌سوزی مرگبار است. او نخستین کسی است که با پلیس تماس گرفته و درخواست کمک کرده است. وی به همشهری می‌گوید: فکر می‌کنم ساعت 19:45بود که در حال بازگشت به خانه‌ام بودم. درمانگاه مشیریه که 24ساعته است نزدیک خانه ما قرار دارد. وقتی به آنجا نزدیک شدم، دود و آتش را دیدم. وحشت کرده بودم. بدون اغراق با چشم خود دیدم که آتش‌نشانان سنگ‌تمام گذاشتند. آنها به دل دود و آتش می‌زدند و با دلسوزی و جدیت، افرادی را که داخل ساختمان بودند روی دوش خود به بیرون انتقال می‌دادند، اما نکته‌ای که باعث تأسف است، هجوم مردم به محل حادثه بود که مانع فعالیت امدادگران می‌شد. تصور کنید خانواده قربانیان یا مصدومان فریاد می‌کشیدند و نمی‌دانستند چه بر سر عزیزانشان آمده است و در این بین مردم هم تجمع کرده بودند. من فورا با موبایلم به پلیس زنگ زدم و درخواست کردم تا با حضورشان، ‌مردم را متفرق کنند که خوشبختانه پلیس رسید و جمعیت را متفرق کرد.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید