
چرا گزینه ایران، مذاکره غیرمستقیم است؟
تله مذاکره مستقیم
جزئیات پاسخ ایران به نامه ترامپ از زبان سرلشکر باقری: مذاکره مستقیم نه، غیرمستقیم ایرادی ندارد

علیرضا احمدی/ محمدمهدی اسکندری/ محسن تولایی-روزنامهنگار
موضعگیریهای مقامهای ایرانی طی روزهای اخیر نشان میدهد تهران بدون تأثیرپذیری از راهبرد «مذاکره – تهدید» واشنگتن، مسیر «مذاکره غیرمستقیم» را برای تامین منافع ملی انتخاب کردهاست؛ گزینهای که متناسب با اهداف و راهبردهای طرفهای مقابل انتخاب شدهاست.
در شرایطی که طی روزهای اخیر بحث نامهنگاری میان تهران و واشنگتن همچنان در صدر موضوعهای داغ محافل سیاسی – رسانهای قرار دارد، کاخسفید همچنان کوشیده با اهرمسازی از «مذاکره» برای تحت فشار قرار دادن تهران، جمهوریاسلامی را پای میز مذاکره بکشاند؛ راهبردی که با بنبست مواجه شده و ایران ضمن آمادگی برای مقابله با هر تهدیدی با برگزیدن گزینه «مذاکره غیرمستقیم» پایبندی خود را به مسیر دیپلماسی نشان دادهاست.
بر این اساس هم بود که سرلشکر محمدباقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روز یکشنبه با اشاره به جزئیاتی از پاسخ ایران به نامه ترامپ، تأکید کرد که کاخسفید پاسخ خود را با توجه به «تدابیر» و «اوامر» رهبرمعظمانقلاب دریافت کردهاست؛ تدابیری که با چند گزاره محوری همراه بوده است.
بهگفته این مقام ارشد نظامی کشور، این تدابیر در چند محور کلی قابل بررسی است؛ ازجمله اینکه «ایران آغازگر جنگ نیست، اما هرگونه تهدید را با همه قوا پاسخ میدهد»؛ «پاسخ ما به هرگونه تعرض به حریم و منافع ایران کوبنده و جبرانناپذیر خواهد بود»؛ «تهران بهدنبال آرامش در منطقه است»؛ «جمهوریاسلامی در مسئله هستهای بهدنبال سلاح هستهای نیست و نیازهای ملت خود را در هستهای دنبال میکند»؛ «ایران مذاکره مستقیم نخواهد کرد، اما مذاکره غیرمستقیم ایرادی ندارد» و «شما (آمریکا) بدقولترین و بدعهدترین طرف در مذاکرات گذشته بودید و لذا هیچ اعتمادی به شما وجود ندارد.»
«بدعهدی» و «غیرقابل اعتماد» بودن طرف مقابل از اصلیترین گزارههایی است که «مذاکره غیرمستقیم» را به گزینهای مطلوب در شرایط کنونی بدل کردهاست. ازسوی دیگر رویکرد «تهدیدمحور» که طی روزها و هفتههای اخیر بارها ازسوی طرف آمریکایی مورد استفاده قرار گرفته، زمینهساز شکلگیری تناقضهای اصولی در رویکردهای طرف مقابل شده و «مذاکره مستقیم» را به «گزینهای بیمعنا» تبدیل کردهاست؛ موضوعی که روز یکشنبه ازسوی سیدعباس عراقچی، وزیر امورخارجه نیز مورد تأکید قرار گرفت. در ادامه مهمترین دلایل برگزیدن گزینه «مذاکره غیرمستقیم» ازسوی ایران را در گفتوگو با کارشناسان و صاحبنظران به بحث گذاشتیم که میخوانید.
مذاکره غیرمستقیم برای عیارسنجی آمریکا
رامین مهمانپرست-سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه
اصرار جمهوری اسلامی ایران بر پرهیز از مذاکره مستقیم با ایالات متحده، ریشه در تجاربی تلخ و مشاهداتی دقیق از رفتار و منش سیاستمداران آمریکایی دارد؛ خاصه شخصیت جنجالی و نمایشگرای دونالد ترامپ. واقعیت آن است که ترامپ نه با نیت حلوفصل اختلافات، بلکه برای کسب اعتبار رسانهای و تثبیت چهرهای مقتدر از خود، پا به میدان گفتوگو مینهد. رویکرد وی در ملاقات نمایشی با رهبر کرهشمالی و تحقیر رئیسجمهور اوکراین در انظار جهانیان، نمونههای روشنی از اینگونه رفتارند؛ رفتاری که با روح دیپلماسی مبتنی بر احترام و انصاف، فرسنگها فاصله دارد.
بدینترتیب، بدیهی است که ایران در مواجهه با چنین رویکردی با احتیاط قدم برداشته و از در مذاکره مستقیم وارد نشود. افزون بر آن، خاطره خروج یکجانبه ایالات متحده از توافق هستهای در دوره نخست زمامداری ترامپ و نقض آشکار تعهدات، زنگ هشدار دیگری بود که نشان داد اعتماد به وعدههای آمریکا، سرانجامی جز زیان نخواهد داشت. آنان نهتنها به مفاد توافق پایبند نماندند، بلکه با طرح خواستههایی فراتر از توافق، نظیر محدودیت در حوزه موشکی و سیاستهای دفاعی، نشان دادند هدفی جز تضعیف استقلال و توانمندی ایران ندارند.
در چنین فضایی، اتخاذ مسیر مذاکره غیرمستقیم، نه نشانه ضعف، بلکه تمهیدی هوشمندانه برای سنجش میزان صداقت طرف آمریکایی است. از خلال این واسطهگری، میتوان دریافت که آیا آمریکا بهدنبال بهرهبرداری تبلیغاتی است یا آنکه قصد گفتوگویی واقعی، محترمانه و منطبق با منافع متقابل دارد. ایران بارها ثابت کرده که در مسیر هستهای، اهدافی صلحآمیز را دنبال میکند؛ فتوای رهبر انقلاب و همکاریهای مکرر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شاهدی روشن بر این مدعاست. از اینرو، هرگونه مذاکرهای، باید با حفظ عزت و حقوق ملت ایران و نه از سر فشار و فریب، صورت پذیرد.
چرا مذاکره مستقیم مطرود است؟
علیرضا سلیمی-عضو هیأت رئیسه مجلس
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای کشاندن ایران به مذاکره مستقیم با دولت آمریکا و تحمیل همزمان چندین خواسته گوناگون ازجمله هستهای، جنگ روانیای علیه ایران به راه انداخته است. ترامپ خود مستقیما راهبری این جنگ روانی را بهدست گرفته است. مذاکرات دیپلماتیک برای چه امری صورت میگیرد؟ قرار است منافعی برای طرفها داشته باشد و مذاکره برای مذاکره معنا ندارد.
ایران در مذاکرات قبلی که انجام داد، منفعتش چه بود؟ این سؤالی است که کمتر کسی به آن پاسخ داده است. دليل اینکه ایران باب مذاکره غیرمستقیم با آمریکا حتی در دوره ترامپ را هم باز گذاشته این است که جلوی بهانهجوییهای ایالات متحده گرفته شود و در عین حال اگر آنها نیت اصلاح رویههای گذشته را دارند، فعلا از همین مسیر مذاکرات غیرمستقیم شروع کنند و حسننیت نشان دهند. اینکه ایران بر مذاکره غیرمستقیم تأکید دارد به این علت است که بنا به تجربه برایش اثبات شده است که آمریکاییها به هیچ چارچوبی متعهد نیستند. حتی حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین کشور هم در دوره ریاستجمهوری اول ترامپ اعتقادی به مذاکره مستقیم با کاخ سفید نداشت و معتقد بود ترامپ بهدنبال یک نمایش قدرت و گرفتن عکس یادگاری دونفره است.
ایران برای اجتناب از تحمیل چنین شرایطی در مذاکرات، گفتوگوهای غیرمستقیم را انتخاب کرده است و عمان را هم بهعنوان واسطه تعيين کرده است؛ علتش هم این است که اگرچه ترامپ نامه خود را از طریق امارات به ایران تحویل داد، اما امارات برخی ادعاهای ارضی نسبت به ایران دارد، عضو پیمان ابراهیم است و با اسرائیلیها پیمان بسته است.
اصل ماجرا این است که ایران بهدنبال مذاکراتی است که برای کشور انتفاع داشته باشد. مذاکرهای که پوچ باشد و درنهایت آوردهای برای کشور نداشته باشد، قطعا مطرود و محکوم نظام است و کسی سراغ این قضیه نمیرود.
ایران مذاکره غیرمستقیم را انتخاب کرده است چون به این طریق آن حالت تحکمآمیزی که طرف مقابل بهدنبال استفاده از آن است، خنثی میشود. دلایل دیگری هم وجود دارد که قابل بیان نیست. در عین حال دانستن 3نکته مهم است: مذاکره زیر تیغ شمشیر معنا ندارد. مذاکره باید برای ایران نفع داشته باشد و آخر اینکه ایران باید به این جمعبندی برسد که طرف مقابل میخواهد چگونه به تعهداتش عمل کند.
چرا ترامپ بهدنبال مذاکره مستقیم با ایران است؟
سیدرضا صدرالحسینی-تحلیلگر مسائل بینالملل
در ماههای اخیر، حضور دونالد ترامپ در رأس هرم قدرت سیاسی ایالات متحده و ورود او به کاخ سفید، یکی از مسائل پرمناقشه و مبهم در سپهر روابط بینالملل تلقی شده است. تحلیلگران و ناظران سیاسی، از همان روزهای آغازین ریاستجمهوری ترامپ، درباره پیامدهای احتمالی رویکردهای نوین او در عرصه سیاست خارجی، گمانهزنیهای فراوانی را مطرح کردند. در این میان، بیتردید یکی از محوریترین موضوعات، چگونگی مواجهه دولت جدید آمریکا با جمهوری اسلامی ایران بوده است.
به همین دلیل، حتی رئیسجمهوری چون ترامپ که در بسیاری از رویکردهای سیاسی، شیوهای متفاوت از پیشینیان خود اتخاذ کرده بود نیز نتوانست نسبت به اهمیت راهبردی ایران بیتفاوت بماند؛ چنانکه دیگر ساکنان کاخ سفید نیز در ادوار مختلف، همواره نسبت به جمهوری اسلامی ایران حساسیتهایی ویژه نشان دادهاند.
از منظر واشنگتن، یکی از اصلیترین دلایل تمایل به گفتوگوی مستقیم با ایران، ریشه در جوهره انقلاب اسلامی دارد؛ انقلابی که استکبارستیزی، عدالتخواهی و مبارزه با سلطه را در متن و ماهیت خود جای داده است. آمریکا در تلاش است تا از رهگذر مذاکره مستقیم با ایران، چنین القا نماید که جمهوری اسلامی، پس از نزدیک به نیم قرن ایستادگی، ناگزیر به پذیرش گفتوگو با قدرتهای جهانی شده است. آنان با بهرهگیری از ادبیات خاص و تبلیغات رسانهای که با ادبیات رسمی روابط بینالملل فاصلهای آشکار دارد، میکوشند هرگونه تعامل ایران را بهمثابه عقبنشینی، تسلیم یا دگرگونی در آرمانها جلوه دهند.
در همین راستا، راهبرد رسانهای غرب با هدف مخدوش ساختن چهره عدالتطلب و مقاومتگرای ایران، همواره درصدد القای این نکته است که جمهوری اسلامی نظامی دگم و انعطافناپذیر است. اما پذیرش مذاکره غیرمستقیم از سوی ایران، در عین حفظ اصول و آرمانهای انقلاب، گواهی روشن بر تدبیر و عقلانیت در عرصه دیپلماسی است؛ تدبیری که ضمن صیانت از استقلال و عزت ملی، ظرفیتهای نظام در روابط بینالملل را نیز مدیریت مینماید.
از طرفی، ایران برای حفظ استفاده از رویکرد دیپلماسی تمایل دارد مذاکرات غیرمستقیم از طریق عمان که مدتهاست کانالی برای تبادل پیام میان 2کشور بوده، ادامه یابد. مذاکرات غیرمستقیم فرصتی برای ارزیابی میزان جدیت واشنگتن درباره راهحل سیاسی با ایران فراهم میکند؛ گرچه این مسیر ممکن است دشوار باشد، اما درصورتی که آمریکا جدیت نشان دهد، چنین مذاکراتی میتواند بهزودی آغاز شود.
ملاحظات مذاکره غیرمستقیم
حسن بهشتیپور-تحلیلگر سیاست خارجی
جمهوری اسلامی ایران بهدنبال کنش و واکنشهای متعددی که بر سر مسئله هستهای و موضوعات دیگر با آمریکا داشته، درنهایت شیوه مذاکرات غیرمستقیم با دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا را مدنظر قرار داده است.
انتخاب مذاکره غیرمستقیم شاید به این علت بوده باشد که ایران به یک ارزیابی از خواستههای طرف مقابل برسد و خطوط قرمز خودش را هم برای طرف مقابل بازگو کند؛ و درنهایت اینکه به یک چارچوب مذاکراتی معین برسند. در این حالت اگر به چارچوب مذاکراتی مشخصی نرسند، ادامه مذاکرات را متوقف کنند. شاید طرفین با انتخاب مذاکرات غیرمستقیم در این مرحله بهدنبال آن هستند که از مواضع همدیگر بهطور دقیقتر اطلاع پیدا کنند و اگر در چارچوب مذاکراتی به توافق کلی رسیدند، سراغ مذاکرات مستقیم بروند.
نکته دوم اینکه در مذاکرات غیرمستقیم ممکن است ایران این ملاحظه را داشته باشد که تحت جوسازی نظامی آمریکا در منطقه به استقبال مذاکره مستقیم نرود. آمریکاییها ناوشکنها و بمبافکنهای B2 خود را به جزیرهای در اقیانوس هند آوردهاند و سعی میکنند با ارعاب و فشار حداکثری، امتیاز حداکثری هم بگیرند. مخالفت ایران با مذاکرات مستقیم میتواند برای اجتناب از تحمیل چنین شرایطی هم تلقی شود.
ایران در شرایطی است که از یک طرف میخواهد با پذیرش مذاکرات غیرمستقیم نشان دهد اهل گفتوگو و راهحل از طریق دیپلماتیک است و از طرف دیگر نمیخواهد به مذاکرات مستقیم تن دهد؛ چون طرف مقابل دارد اعمال فشار میکند و سیاستهایی همچون اعزام ناو هواپیمابر را جلو میبرد. این اقدامات در تعارض با سیاست مذاکره است.
درنهایت این انتظار وجود دارد که مقامات برای افکار عمومی درباره انتخابهای مذاکراتی خودشان توضیح دهند؛ چون مردم پشتیبان کشور هستند. مسئولان بايد حمایت مردم را جلب کنند و برای توجیه و آگاهیافزایی مسائل را برای آنها توضیح دهند.
چرا مذاکره مستقیم در دستور کار نیست؟
ابوالقاسم دلفی-دیپلمات پیشین ایران
برای بررسی دلایل انتخاب راهبرد «مذاکره غیرمستقیم» ازسوی ایران، پیش از هر چیز باید تجربههای گذشته را مورد واکاوی قرار داد. بدعهدی گذشته آمریکاییها در جریان مذاکرات هستهای منتهی به توافق برجام برای ایران تبدیل به مدلی شده است که براساس آن نمیتوان به آنها اعتماد کرد. براین اساس هم بود که در موضعگیری اخیر رهبری به این موضوع اشاره شد که در گذشته مذاکراتی صورت گرفت و توافقهایی بهدست آمد، اما آمریکا به آنها پایبند نماند و زیر میز زد. با توجه به چنین پیشینهای هم هست که در شرایط کنونی «مذاکره مستقیم» با آمریکا در دستورکار قرار ندارد و «مذاکره غیرمستقیم» بهعنوان مبنای عمل در این حوزه مدنظر قرار گرفته است. در این زمینه باید به چند نکته محوری توجه داشت:
نکته مهم این است که ایران اصل مذاکره را پذیرفته و تعهد خود را به حرکت در مسیر دیپلماسی نشان داده است. پس از ارسال پیام مکتوب ازسوی آمریکاییها، ایران نیز پاسخ خود را ارائه کرد. بر این مبنا هم بود که مسئولان ارشد کشور نیز بر ادامه مسیر گفتوگو تأکید کردند؛ بنابراین در شرایط کنونی «مذاکره غیرمستقیم» محور مناسبات با واشنگتن خواهد بود.
ازسوی دیگر موضوع مهمی که در زمینه «مذاکره غیرمستقیم» باید مورد توجه قرار گیرد، نقشآفرینی واسطههایی است که آنها نیز بهدنبال منافع خود هستند؛ چراکه اصولا واسطهگری برای میانجیها بدون منفعت نیست و بخشی از منفعتی که آنها میبرند، اساسا مربوط به ماست؛ بنابراین باید در این زمینه صیانت حداکثری از منافع ملی را نیز مورد توجه قرار داد. علاوه بر اینها، باید درنظر داشت که گفتوگوی غیرمستقیم طولانی خواهد شد و عوارض دیگری هم دارد، اما تجربه بدعهدیهای گذشته طرف مقابل زمینهساز بیاعتمادی ایران به آمریکا و انتخاب گزینه «مذاکره غیرمستقیم» ازسوی جمهوری اسلامی شده است.
نکته دیگر، اینکه برای مذاکره غیرمستقیم باید دست ما پر باشد و آگاه باشیم که براساس چه ظرفیتها و امکاناتی بر سر میز مذاکره حاضر شدهایم. برخورداری از اهرمهای لازم بهمنظور تأثیرگذاری بر روند مذاکرات ضرورتی انکارناپذیر است. نکته محوری این است که طرف مقابل میکوشد با بهرهگیری از اهرمهایی از قبیل «فشارحداکثری» و «تهدید نظامی»، خواستههای خود را تحمیل کند؛ بنابراین ما باید با اهرمهای لازم بر سر میز مذاکره حاضر شویم.
«اجماعسازی» در داخل درباره مذاکره غیرمستقیم، یکی از موضوعهای مهم در این حوزه است که باید مدنظر قرار گیرد. اجماع داخلی باید بر این مبنا استوار باشد که همه جریانهای داخلی حول محور تعیین شده کنونی با عنوان «مذاکره غیرمستقیم» ائتلاف داشته باشند و طرح ادعاهای حاشیهای در روند مذاکرات خلل ایجاد نکند. اهرم مؤثر برای ایران در مذاکرات این است که در داخل مجموعهای یکصدا داشته باشیم که با همراهی تیم مذاکرهکننده، بستر مناسبی برای کسب دستاوردهای حداکثری ایجاد شود.