حسام رضایی-روزنامهنگار
روز گذشته، انتشار خبر مربوط به برکناری معاون پارلمانی رئیسجمهور توسط رئیسجمهور بهعلت آنچه سفر تفریحی دبیری به قطب جنوب در ایام نوروز ذکر شد، بازتاب زیادی در فضای رسانهای کشور پیدا کرد. درباره این حکم چند نکته مهم قابل ذکر است.
اولا، پزشکیان در این حکم با اقتدای مجدد به سلوک مولای متقیان، سفر پرهزینه تفریحی از سوی مسئولان رسمی را، ولو با هزینههای شخصی، آن هم در شرایطی که فشارهای اقتصادی بر مردم و محرومان پرشمارند غیرقابل دفاع و توجیهناپذیر توصیف کرد.
این بخش از حکم، علنا میل دولت به قرار گرفتن در کنار مردم را نشان میدهد و گویای مسئولیتشناسی دولت در پذیرفتن خطاهای خود و کوشش در جهت رفع آنهاست؛ مسئله مهمی که پیشتر در برخی دولتها عکس آن را شاهد بودیم، بهنحوی که نورچشمیها با وجود خطا، خط قرمز دولت پنداشته میشدند.
به بیان دیگر، کنار نهادن دبیری، نوعی تجدیدعهد با مردم و غبارروبی از صورت آرمانهاست که حسب سنتی نامیمون، بعضا ذیل برخی مصلحتسنجیهای معمول، مطرود و متروک میماند.
ثانیا، پزشکیان لنگرگاه مواضع خود را با تأکیدی بیشتر از اسلافش در پاستور، همواره «اقتدا به روش امیرالمؤمنین» اعلام داشته و اساسا این تأکید و تصریح، شاخص تمایز او با دیگر نامزدها در انتخابات سال 1403بود. پس از پیروزی پزشکیان، برخی جامعهشناسان، در تحلیل سبد رأی او، سهم گروهها و اقشار مذهبی را که دل در گرو آرمانهای دینی دارند سنگین و غیرقابل کتمان ارزیابی کردند. درواقع پزشکیان با معرفی خود بهعنوان چهرهای مسلط بر نهجالبلاغه، موفق شد زوایای علمی، جهادی و خانوادگی و حتی قومی خود را ارتقا بخشد و با جنبشی ساختن آرای خاکستری به نفع خود، بر رقیب فائق آید. اتکال برکناری دبیری بر «اقتدا به مولای متقیان»، تجدید میثاق دوباره پزشکیان با ارزشها و قربانی نکردن آن به پای سکوت و مصلحت بود.
ثالثا، پزشکیان در حکم خود، سفر لاکچری دبیری به قطب جنوب را ناسازگار با معیار سادهزیستی مسئولان اعلام داشت. سادهزیستی، همواره یکی از مهمترین مشخصههای کارگزاران پس از انقلاب اسلامی و نقطه تباین ایشان با دوران طاغوت بوده است. این اصل اساسی در مقاطعی از عمر نظام جمهوری اسلامی ازجمله در دهه 90، به محاق نادیدگی کشانده شد، اما با ظهور دولت سیزدهم، مجددا به جرگه شاخصه انتخاب مدیران پیوست. روش و منش پزشکیان، امید آن را ایجاد میکند که خط سادهزیستی، تداوم یابد و از ویترین شعار بیرون بیاید و میدانداری کند.
رابعا، پزشکیان با حکم برکناری دبیری، کوشیده سرمایه اجتماعی خود و دولتش را که به دلایلی چند ازجمله گرانیها، تداوم تحریمها، برآورده نشدن انتظارها در زمینه رفع فیلترینگ و... آب رفته، دوباره از نو احیا کند و جانی دوباره ببخشد. این حکم از سوی دیگر نشان داد که پزشکیان، برخی قواعد نادرست ساختاری ازجمله «چشمپوشی بر خطای خودیها» را برنمیتابد و ذهنش، همچنان «انقلابی» باقی مانده است که صدالبته این جنبشی ماندن، برای تداوم ارزشها و اصول، لازم است، اما کافی نیست. برای تداومبخشی به ارزشها، لازم است مسئولان اجرایی کشور در مدار خواستههای رئیسجمهور که بازتابی از کلان گفتمان انقلاب است، حرکت کنند و اجازه ندهند مصلحت بر سریر بنشیند و اصول و ارزشها، در نقش پیشکار مصلحت درآیند.
نه به چشمپوشی بر خطای خودیها
در همینه زمینه :