
نیل فاتح در تهران ماهوش

علیرضا زمانی
خیابان جمهوری از آن دست خیابانهای پر رمز و راز تهران است که شاید برای عدهای از سفر به ماه هم جذابتر باشد.
هر بخش این خیابان ماهوش را زمانی به یک نام میخواندند: شاهآباد که از بهارستان شروع میشد و تا مخبرالدوله میرسید و زمانی پاتوق کتابفروشیهای تهران بود. «کتابفروشی دانشکده»ی ملک الشعرای بهار هم در همین شاهآباد قرار داشت. نطق تاریخی مصدق هم در همین خیابان رقم خورد و مستوفی، نسخهشناس معروف هم بساطش در همین جا بود و هنوز هم برقرار است.
بخش دیگر خیابان جمهوری به استانبول یا اسلامبول معروف بود. تحصن مشروطهطلبان در سفارت انگلیس از مهمترین وقایع چهارراه استانبول است که شاید این تحصن به نوعی سرنوشت کشور را عوض کرد و نگذاشت ستاره بخت مشروطه افول کند. از چهارراه استانبول تا حافظ(یوسف آباد) هم که به نادری معروف بود، به کافههای فیروز و نادری و فردوسش که به پاتوق روشنفکرانی چون هدایت و آل احمد و... شناخته میشد، مشهور بود. ارمنیها و مهاجران روس هم که زمانی نادری را قرق مغازههای خود کرده بودند و غذاهای خوشمزه روسی چون پیراشکی، نخستین بار از همین جا به ایرانیها معرفی شد. پیراشکی خسروی، یادگار همین مغازههای نادری است؛ هر چند که عدهای معتقد باشند مادر آخرین بازماندههای لهستانی جنگ جهانی دوم در خیابان شاهرضا، نخستین پیراشکی فروشی را افتتاح کرد.
اما ۴۷سال پیش، سوم آبان ماه، این خیابان چندعنوانه، خبرسازترین خیابان شهرمان شد. هنوز چند ماهی از بازگشت نیل آرمسترانگ و همکارانش از سفر ماه نگذشته بود که خبر رسید به دعوت انجمن ایران و آمریکا سفری به تهران داشتهاند. مردم تهران با شوروشوق فراوان به خیابان جمهوری امروز آمده بودند تا جمال نخستین فاتحان ماه را در تهران زیارت کنند. نیل آرمسترانگ درحالیکه با لب خندان روی رکاب ماشین ایستاده بود، برای تهرانیهای مشتاق دست تکان میداد و از سفر کوتاهش به جمهوری خشنود و خرسند بود. آلوین و کالینز هم که پشت ماشین نشسته بودند، مثل نیل برای مردم شریف تهران دست تکان میدادند. البته این نخستین نیل تهران نبود و پیش از این، تهرانیهای اهل مطالعه انتشارات نیل روبهروی دانشگاه شهرشان را خوب میشناختند.
آن زمانها خبر سفر به ماه باورنکردنی بهنظر میرسید و تهرانیها ازجمله نخستین مردمان عالم بودند که فاتحان ماه را که فاتحانه مسیر خیابان شاه آباد و استانبول و نادری را طی میکردند از نزدیک دیدند و فهمیدند سفر به ماه را دیگر نباید در افسانههای ژولورن دنبال کرد.