
معیارهای دوگانه در غرب

محمدمهدی ایمانیپور؛ رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
اخیرا رهبر معظم انقلاب در دیدار سران قوا و جمع زیادی از کارگزاران کشور به رسوایی تمدن غربی اشاره کردند و تأکید فرمودند: «تمدن غربی روزبهروز به سمت افول بیشتر حرکت میکند و ما حق نداریم از آن پیروی کنیم. معیارهای دوگانه در غرب حقیقتا مفتضحکننده تمدن غربی است؛ رسواکننده ادعاهای اینهاست. ادعا میکنند گردش آزاد اطلاعات را. آیا واقعا همینطور است؟ شما در دستگاه فضای مجازی متعلق به غرب میتوانید اسم حاج قاسم، اسم سیدحسن نصرالله یا اسم شهید هنیه را بیاورید؟ میتوانید اعتراض کنید به جنایاتی که در فلسطین و لبنان صورت میگیرد؟ میتوانید حوادث ادعایی آلمان هیتلری را نسبت به یهودیها انکار کنید؟»
معظمله در بیاناتشان، تعارضات مبنایی و مصداقی تمدن غربی را بهصورت توأمان مورد انتقاد قرار دادهاند. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد:
نخست اینکه شکلگیری و تثبیت یک تمدن در بطن تاریخ، اقتضائات و بایستههایی دارد. تمدن دربرگیرنده مجموعهای از اصول و ارزشهای اعتقادی، اخلاقی، انسانی مشترک در همه اجزای یک جامعه است. رجوع به تعریف تمدن و بایستهها و اجزای آن بهخودی خود ناقد ذات تمدن غربی محسوب میشود. تمدن منهای ارزش، تمدن منهای اخلاق و تمدن منهای اصول مسلم بشری اساسا معنایی ندارد. صاحبان قدرت و سرمایه با محور قرار دادن لیبرالیسم، مفهومی تحت عنوان تمدن غربی را خلق کردهاند، اما بایستهها و اجزای مسجل آن را هم در عرصه تئوریک و هم در عرصه حکمرانی خود نادیده انگاشتهاند. زمانی که یک منظومه فکری و تمدنی، ثوابت خود را از دست بدهد و براساس اراده صاحبان زر و زور و منافع داخلی و بینالمللی آنها تفسیر شود، موجودیت و هویت خود را از دست میدهد. مانایی یک تمدن نه براساس القائات، بلکه براساس قدرت اقناع و ارزشمداری خود شکل میگیرد؛ یعنی دقیقا همان حلقه مفقودهای که در تمدن ادعایی غرب شاهد آن هستیم.
نکته دوم معطوف به آکندهبودن تمدن غربی از معیارهای دوگانه است. این چندگانگی ذاتی، خود را در ابعاد عملیاتی نیز نمایان ساخته است؛ جایی که سکوت در برابر کشتار و نسلکشی دهها هزار کودک و زن فلسطینی بهمثابه یک امر مباح و در مقابل، دفاع از یک سرزمین و تاریخ، حکم یک امر مذموم و نکوهیده را پیدا میکند. تعمیم تعارضات ساختاری به تناقضات گفتاری، مسئلهای بدیهی و گویاست. در چنین منظومه غیرعقلایی و غیرارزشمندانهای، تروریستهای واقعی در کسوت قهرمان و قهرمانان واقعی بهعنوان تروریست جلوه داده میشوند. در تمدن غربی، گردش آزادانه اطلاعات درصورتی معنای مطلوب خود را پیدا میکند که منافع کوتاهمدت، میانمدت یا بلندمدت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس را تضمین کند. به وضوح میتوان نتیجه گرفت که در حکمرانی و نظم ادعایی غربی «منفعت» جای «ارزش» را غصب کرده و تفسیر وارونهای از مقوله انسانیت، تاریخ و آرمان ارائه میشود.
نکته سوم مربوط به آگاهی جمعی جهان در قبال ذات و خروجی تمدن غربی است. وقوع تحولات سالهای اخیر، خصوصا جنگ غزه و لبنان فرصتی برای تأمل و مداقه افکار عمومی دنیا بر اضلاع، بنیانها و مصادیق تمدن ادعایی غرب بوده است. جرمانگاری هرگونه مخالفتی با جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ غزه از سوی نهادهای قضایی و امنیتی غرب و در مقابل، تلقی مشروع و قانونی از کشتار کودکان بیدفاع در فلسطین و لبنان، به وضوح نشان میدهد که چارچوب تمدن غربی منفعتجو، تفسیرپذیر و ظلممحور است. ساموئل هانتیگتن، واضع نظریه جنگ تمدنها (که نظریه وی به مبنایی جهت اشغال عراق و افغانستان در دوران حضور نومحافظه کاران در آمریکا تبدیل شد)، قائل به نابودی تمدنهای اصیل و اصالتبخشی به منظومهای خودساخته بود که در آن «قدرت» جای «اصالت» را میگرفت. او و استراتژیستهای آمریکایی و صهیونیستی فراموش کرده بودند که تمدنهای اصیل با سلاح و موشک از بین نمیروند! «انکار تمدنهای اصیل» جهت «القای تمدنهای ادعایی» همان روشی است که غرب جهت تنظیم فرامتن اقدامات و طغیان اخلاقی-انسانی خود در عرصه جهانی بهکار میگیرد. رشد ناهنجاریهای اجتماعی، دینستیزی، ارائه تعریفی نامتعارف از نهاد خانواده و تبلور لذتگرایی و خداناباوری در همین چارچوب صورت گرفته و به مثابه امری طبیعی توجیه میشود. وقایع تلخ ماههای اخیر در منطقه غرب آسیا، جهانیان را آماده گذار از تمدن غربی و روی آوردن به تمدنهای اصیل، ارزشمحور و خداپسندانه کرده است.
نکته چهارم اینکه جهان اسلام در این پیچ تاریخی بزرگ و تعیینکننده، راهی جز بسط اضلاع تمدنی خود و شکلدهی نهایی تمدن نوین اسلامی ندارد.
گذار از تمدن ادعایی و القایی غربی، شرط لازم برای رسیدن به این نقطه مقدس است، اما قطعا شروط کافی دیگر نیز در این خصوص وجود دارد که مهمترین آنها، چینش مؤلفههای اختصاصی تمدن نوین اسلامی یعنی محوریت قوانین قرآن، ایمان، علم، اخلاق، مجاهدت مداوم و حکمرانی صالح است. در مسیر رسیدن به این تمدن نوین و نجاتبخش، باید عزم، قاطعیت و ایستادگی امت واحد اسلامی را شاهد باشیم. انشاءالله