
گفتوگو با برادر امیرمحمد خالقی؛ دانشجویی که طعمه زورگیران خشن شد
همه به برادرم میگفتند «نابغه»

الهه فراهانی- روزنامهنگار
تحقیقات در پرونده قتل دانشجوی دانشگاه تهران توسط زورگیران خشن در حالی به دستگیری چند مظنون منجر شده است که پیکر قربانی این حادثه روز گذشته در زادگاهش به خاک سپرده شد. به گزارش همشهری، این حادثه شامگاه چهارشنبه گذشته در کوی دانشگاه تهران اتفاق افتادو دانشجویی 19ساله به نام امیرمحمد خالقی که در رشته مدیریت کسبوکار دانشگاه تهران درس میخواند، در راه بازگشت به خوابگاه هدف حمله 2زورگیر موتورسوار قرار گرفت. سارقان خشن، با چاقو ضرباتی به دانشجوی جوان زدند و کولهپشتی او راکه داخلش لپتاپ و گوشی موبایلش بود به سرقت بردند. امیرمحمد همان شب به بیمارستان انتقال یافت، اما ساعت 7:30صبح پنجشنبه بهدلیل شدت جراحات و خونریزی جانش را از دست داد. قتل امیرمحمد بهدست زورگیران خشن، بازتاب گستردهای در پی داشت و افکار عمومی را تحتتأثیر قرار داد تاجایی که برخی از دانشجویان در اعتراض به وضعیت امنیت کوی دانشگاه تجمع کردند و خواستار دستگیری هر چه زودتر عاملان این جنایت شدند.
این ماجرا همچنین با واکنش مسئولان بلندپایه کشور نیز روبهرو شد. سرداراحمدرضا رادان، فرمانده فراجا دستور پیگیری ویژه این حادثه را صادر کرد.
همچنین محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور به وزیر کشور دستور داد تا این حادثه بهصورت دقیق بررسی شود.
بازداشت چند مظنون
علی صالحی، دادستان تهران ضمن تسلیت به خانواده امیرمحمد خالقی گفت: رئیس قوهقضاییه بلافاصله پس از وقوع این رویداد تلخ دستور دادند که موضوع با دقت و جدیت و سرعت دنبال شود؛ لذا پرونده جهت رسیدگی به شعبه ویژه و بازپرسی ویژه قتل ارجاع شد. وی با بیان اینکه این پرونده تحت بررسی و رصد آنی جلو میرود، تصریح کرد: برای پیگیری این پرونده جلسات متعددی با همکاران در حوزه انتظامی برگزار کردیم و نظارت لازم در این حوزه در حال انجام است.
دادستان تهران با اشاره به اینکه متأسفانه هنوز به مرحله کشف جرم نرسیدهایم، گفت: افراد مظنون در این رابطه دستگیر شدهاند و تحقیقات در حال انجام است و تلاش میکنیم در اسرع وقت مرتکب این بزه را دستگیر کنيم و بهسزای اعمالش برسانیم.
بیانیه دانشگاه تهران
دانشگاه تهران در بیانیهای اعلام کرد: در ساعات اولیه صبح امروز(شنبه)، جلسهای با حضور وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری، مسئولان وزارت کشور، نیروی محترم انتظامی و هیأترئیسه دانشگاه تهران در دفتر ریاست دانشگاه برگزار شد و ابعاد حادثه مورد بررسی همهجانبه قرار گرفت. در این جلسه، ضمن همدردی اعضا با خانواده آن مرحوم و دانشجویان عزیز، اقداماتی ازجمله:
پیگیری جدی و مطالبه دانشگاه برای دستگیری قاتلان
ثبت رسمی شکایت از قاتلان و همچنین فردی که شب گذشته در تجمع دانشجویان در کوی دانشگاه، باعث برهمخوردن فضای مسالمتآمیز این تجمع دانشجویی شده بود.
استقرار 2کانکس نیروی انتظامی در محدوده کوی پروانه و خوابگاه شهیدچمران و افزایش گشتهای منطقهای که از صبح امروز با همکاری فرمانداری تهران در دست انجام است.
تقویت سیستم روشنایی محدوده کوی دانشگاه و نصب دوربینهای امنیتی، بهخصوص در اطراف در کوی پروانه برای تردد امنتر دانشجویان عزیز. ضمنا مدیرکل امور خوابگاههای دانشگاه تهران، طی نامهای استعفای خود را به سرپرست دانشگاه ارسال کرده و این استعفا مورد موافقت قرار گرفته است.
تشییع پیکر دانشجوی جوان
صبح دیروز پیکر امیرمحمد خالقی در زادگاهش واقع در روستای درمیان در استان خراسانجنوبي تشییع و به خاک سپرده شد. مراسم خاکسپاری با حضور سرپرست معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری خراسانجنوبی، نماینده ولیفقیه، سرپرست فرمانداری درمیان، جمعی از مسئولان استانی و شهرستانی و مردم شیعه و سنی برگزار شد. همچنین رئیس دانشگاه بیرجند به نمایندگی از وزیر علوم و جمعی از علمای تشیع و تسنن استان در مراسم تشییع پيكر این دانشجو حضور داشتند.
گفت و گو
خدای هوش مصنوعی
چندساعت از مراسم خاکسپاری امیرمحمد گذشته است و خانوادهاش هنوز اتفاقی که افتاده را باور ندارند. برادر کوچکتر امیرمحمد با بغضی که در صدایش موج میزند از پشت تلفن به سختی پاسخ ما را ميدهد و میگوید: باور نبودن امیرمحمد که پر از شور زندگی بود و آرزوهای بزرگی در سر داشت، برایم خیلی سخت و طاقتفرساست. گفتوگوی همشهری با او را در ادامه میخوانید.
امیرمحمد فرزند چندم خانواده بود؟
ما 3برادر و 2خواهر بودیم که حالا با پرواز امیرمحمد، تعدادمان کم شده است. امیرمحمد فرزند چهارم خانواده بود. او جوان بسیار مهربانی بود که همیشه هوای همه ما را داشت. با اینکه فرزند چهارم بود اما از نظر ما، پسر قویاي بود که میشد هميشه به او تکیه کنيم.
شما چطور متوجه این اتفاق دردناک شدید؟
ما روز پنجشنبه متوجه شدیم. البته به ما نگفتند که امیرمحمد هدف حمله زورگیران قرار گرفته و جان باخته است. برادرم شامگاه چهارشنبه چاقو خورد و برای درمان به بیمارستان انتقال یافت اما صبح پنجشنبه فوت شد. وقتی فوت شد به ما اطلاع دادند که امیرمحمد آپاندیسش ترکیده است و از ما خواستند فورا به بیمارستانی در تهران برویم. من هم به همراه پدرم راهی تهران شدم، اما وقتی به بیمارستان رسیدیم تازه فهمیدیم که ماجرا از چه قرار است. برادر نازنینم پرپر شده بود و آن روز من و پدرم، تلخترین خبر زندگیمان را شنیدیم.
آخرینبار، چه زمانی با برادرت در تماس بودید؟
یکساعت قبل از حادثه. به گمانم ساعت 7شب چهارشنبه بود. او به پدرم زنگ زده و احوالپرسی کرده بود. او معمولا هر روز به پدر یا مادرم زنگ میزد و احوالپرسی میکرد اما پدرم خبر نداشت که آن روز آخرین تماس امیرمحمد با اوست و دیگر صدای او را نخواهیم شنید.
آخرینبار کی برای دیدنتان آمده بود؟
2 یا 3هفته قبل از این حادثه بود که امیرمحمد برای دیدن ما به درمیان آمد. 3-2روزی پیش ما بود و بعد برگشت تهران. او عاشق درس خواندن بود. میخواست تا پروفسور شدن درس بخواند. برای قبولی در دانشگاه تهران هم خیلی زحمت کشید و در نهایت به آنچه میخواست رسید. او آرزوهای بزرگتری در سر داشت که مرگ امانش نداد.
چه آرزوهایی داشت؟
او خدای هوش مصنوعی بود. برنامهنویسی میکرد. حتی برنامههایی مربوط به تحلیل بازار ارز دیجیتال مینوشت. همیشه میگفت از طریق هوش مصنوعی، به آرزوهای بزرگش دست خواهد یافت. از کودکی عاشق درس خواندن بود. تسلط کامل به زبان انگلیسی داشت، آن هم بدون اینکه کلاس رفته باشد. خودش یاد گرفته بود و بهخوبی انگلیسی صحبت میکرد. همه به او میگفتند «نابغه»؛ چون هوش بالایی داشت. واقعا حیف شد؛ خیلی هم حیف شد که با بیرحمی جانش را گرفتند.
درخواست شما پس از این حادثه چیست؟
قطعا قصاص قاتلان برادرم است. امیدواریم که هرچه زودتر دستگیر شوند و بهسزای اعمالشان برسند تا درس عبرتی برای بقیه شود. اینکه سارقان بیرحم، بهخودشان اجازه ندهند که به سمت طعمههایشان حمله کنند و با چاقو به جان بچههای بیگناه مردم بیفتند. درخواست خانواده ما فقط و فقط قصاص قاتلان امیرمحمد است.
امیرمحمد بهجز تحصیل، کار هم میکرد؟
اوایل که دانشگاه قبول شده بود، نه. اما این اواخر یک پروژه کاری گرفته و خیلی خوشحال بود. فکر میکنم مربوط به برنامهنویسی یا هوش مصنوعی بود. درواقع برای تامین مخارج زندگی و تحصلیش پروژه کاری گرفته بود. البته شرایط مالی خانواده ما هم بد نبود. پدرم کشاورز و امامجماعت روستاست اما برادرم علاقه خاصی بهکار کردن و کسب علم و دانش داشت.
آن شب خبر دارید که برای چه کاری از دانشگاه بیرون رفته بود که طعمه دزدان بیرحم شد؟
نه. خبر ندارم. احتمال میدهم برای پروژه کاریاش بوده که لپتاپش را همراهش برده بود. آنها بهخاطر یک لپتاپ، جان برادر نخبه و بیگناه مرا گرفتند. هنوز هم باورم نمیشود که امروز جسم برادر عزیزم را به دل خاک سپردم. مراسم خاکسپاری او خیلی باشکوه انجام شد. خیلی شلوغ بود و تعدادی از مسئولان هم حضور داشتند.