
با دکتر ولایتی مجروحان را درمان میکردیم

نام: مهناز طیران
موقعیت: قلهک
بسیاری از زنان مبارز تهرانی در سالها و ماههای منتهی به سقوط رژیم پهلوی در متن انقلاب بودند و در بزنگاهها نقش کلیدیشان را ایفا کردند. مهناز طیران یکی از بانوان انقلابی ساکن محله قلهک است که در بحبوحه انقلاب 57بهخصوص در روزهای ملتهب بهمنماه مسئولیت مرهم گذاشتن روی زخم انقلابیون را برعهده داشت. بانوی انقلابی فعالیت علیه رژیم شاه را از بیمارستان شهدای تجریش آغاز کرد. او در آن روزها لباس پرستاری به تن داشت و به واسطه تلاش برای التیام زخم مبارزانی که هدف گلولههای مأموران رژیم پهلوی قرار میگرفتند به صف مبارزان پیوست. مهناز طیران معتقد است بخش قابل توجهی از جریان مبارزه علیه رژیم شاه در بیمارستانهای تهران رقم خورد. او در اینباره میگوید: «سال1357 و در اوج مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی مجروحانی را که از دانشگاه تهران و میدان انقلاب میآوردند، بهطور پنهانی در بیمارستان شهدای تجریش درمان میکردیم و بعد ازواقعه 17شهریور بود که تعداد مجروحان یکباره زیاد شد. در آن روزها دکتر علیاکبر ولایتی، متخصص بخش اطفال بیمارستان بود اما بهطور پنهانی مجروحان را درمان میکرد و ما پشت سر او حرکت میکردیم. دکتر ولایتی با هر ترفندی بود اجازه نمیداد دست مأموران ساواک به مجروحان انقلابی برسد.» طیران با برداشتن کلاه پرستاری و انتخاب حجاب اسلامی بهطور جدیتر وارد مبارزه با شاه شد. بانوی انقلابی قلهک ادامه میدهد: «وقتی امام در پاریس بودند از ایشان درباره وضعیت زنان بعد از انقلاب پرسیدند. امام هم فرمودند که زنان میتوانند با حجاب اسلامی بهکار و فعالیتهای اجتماعیشان ادامه بدهند. بعد از صحبتهای امام، من و خواهرم تصمیم گرفتیم کلاه پرستاری را برداریم و روسری سر کنیم. من که روسری نداشتم از مقنعه نماز استفاده کردم و به همین دلیل ما را از بیمارستان اخراج کردند. بعد از اخراج ما، تمام پرسنل مقابل بیمارستان تجمع کردند و مسئولان بیمارستان که آن روزها از هرگونه تجمع هراس داشتند با من تماس گرفتند و گفتند میتوانید برگردید، اما اگر شاه به مملکت برگشت باید روسری را از سرتان بردارید. من هم از پشت تلفن با صدای بلند گفتم «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد.» گفتم که حتی اگر شاه برگردد امکان ندارد حجاب را کنار بگذاریم. ما حجابمان را حفظ کردیم تا روزی که بالاخره امام به ایران آمدند.»