• پنج شنبه 2 اسفند 1403
  • الْخَمِيس 21 شعبان 1446
  • 2025 Feb 20
یکشنبه 21 بهمن 1403
کد مطلب : 248423
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/MjMNO
+
-

ایستگاه پایانی

سعید مروتی

رسیده‌ایم به ایستگاه پایانی فجر چهل‌و‌سوم؛ به پایان نمایش فیلم‌هایی که بی‌تعارف بیشترشان نتوانستند مورد توجه تماشاگران و منتقدان قرار بگیرند. از فیلم‌های بخش مسابقه که به دلایلی نه‌چندان موجه تعدادشان زیاد بود، انگشت‌شماری بحث و نظری برانگیختند و بقیه آمدند و رفتند بی‌آنکه گوشه چشمی و اعتنایی را با خود همراه کنند؛ فیلم‌هایی که اغلبشان، از دولتی تا خصوصی، محصول مدیریت سابق سینما بودند و در عصر مدیریت فعلی عرضه شدند و پرسش‌هایی از جنس چرا و چگونه را در اذهان علاقه‌مندان پیگیر سینمای ایران‌ که هنوز پای کار این سینما ایستاده‌اند، ایجاد کردند.

 مقایسه میزان استقبال منتقدان و روزنامه‌نگاران از فیلم‌های خارج از مسابقه با فیلم‌های حاضر در بخش رقابتی جشنواره نشانه‌ای آشکار از موهبتی است که فیلم فجر در گذر ایام از دست داده است. وقتی از گرما و حس‌و‌حال جشنواره حرف می‌زنیم، منظورمان همان تضارب آرای شدید میان تماشاگران فیلم «غریزه» سیاوش اسعدی است که موافق و مخالف پرشور، فراوان داشت یا حال‌و‌هوایی که جمعه‌شب هنگام نمایش «پیر پسر» اکتای براهنی برج میلاد را مشحون از حس دریاب اما آشنایی کرده بود که جشنواره مدت‌هاست از آن فاصله
گرفته است.
حتی «رکسانا»ی پرویز شهبازی هم با آنکه بیشتر موج مخالف به راه انداخت، به سهم خود در ایجاد حال‌و‌هوای فستیوال سینمایی مؤثر بود. می‌توانیم با فیلم‌ها و شیوه ورودشان به مضامین، موافق یا مخالف باشیم، می‌توانیم از تماشای فیلم کارگردانی سرشناس سرخورده شویم و حتی به خشم برآییم.
اینها بخشی از قاعده بازی است؛ قاعده‌ای که روزی روزگاری فیلم فجر رعایتش می‌کرد و سال‌هاست که آن را به فراموشی سپرده یا به واسطه تن‌دادن به پاره‌ای ملاحظات کنارش
گذاشته است.

 سینمای ایران و فیلم فجر، اگر می‌خواهد همان رخداد هیجان‌انگیز سال‌های گذشته باشد و اگر قرار است همچنان به صفت مهم‌ترین رخداد سالانه سینمایی شناخته شود، چاره‌ای جز به‌روز شدن ندارد. این سینما و این جشنواره، باید فرزند زمانه خویشتن باشد.  راه دیگری نیست.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید