![بحث انتظار؛ نفس زمانه](/img/newspaper_pages/1403/11-%20bahman%20jadid/19/zamime/06-04.jpg)
ابراهیم حاتمیکیا: 4 سال عمرم را گذاشتم و تازه شروع کردهام
بحث انتظار؛ نفس زمانه
![بحث انتظار؛ نفس زمانه](/img/newspaper_pages/1403/11-%20bahman%20jadid/19/zamime/06-04.jpg)
روز پنجشنبه ۱۸بهمنماه۱۴۰۳ برج میلاد شلوغترین نشست خبریاش را تجربه کرد؛ چه از نظر استقبال گسترده اهالی رسانه و چه از منظر گروه پرتعداد فیلم «موسی کلیمالله» که در دو نیمه و با دو ترکیب مقابل خبرنگاران و عکاسان نشستند تا نوبت به همه برسد. در طولانیترین نشست جشنواره امسال، حاتمیکیا کمتر از همه صحبت کرد و ترجیح داد بیشتر همکارانش حرف بزنند و از تجربه حضور در فیلم «موسی کلیمالله» بگویند؛ مجموعهای که یکصدا رضایتشان از همکاری با حاتمیکیا را اعلام کردند. پیش از شروع جشنواره، نگرانیهایی درباره سرنوشت فیلم، با توجه به تجربه نهچندان موفق چند فیلم فاخر مذهبی در یک دهه اخیر، وجود داشت ولی فیلم حاتمیکیا به سرنوشت آن فیلمها دچار نشد. آرامش فیلمساز و اعلام رضایتش از فیلم، حکم شروعی دوباره برای ساخت سریالی داشت که آنچه در این جشنواره به نمایش درآمد، مقدمه آن محسوب میشود.
ابراهیم حاتمیکیا، کارگردان: مثل تمام فیلمهایی که در این 4دهه ساختهام، آنچه بهصراحت میتوانم بگویم اینکه فیلمهایی ساختم با عزیزان مختلف، اما این کار بهخصوص ساخته نمیشد اگر سیدمحمود رضوی، آقای منصوری، کیوان مقدم و علیرضا واعظ کنارم نبودند؛ محال بود که این فیلم شکل بگیرد. من درباره فیلمهای سینمایی جنگی و اجتماعی که ساختهام خودم میدانم که چه بگویم اما درباره این فیلم باید نویسندگان بهطور مشخص توضیح بدهند.
هر فیلمی که میسازم باید نفس زمانه به آن بخورد.از این منظر بخشی از موضوع مهم برای من در فیلم «موسی کلیم الله »بحث انتظار بود.
من ۴ سال عمرم را گذاشتم و تازه میخواهم کار را شروع کنم. باید این پایلوت را انجام میدادیم تا سریال اصلی را شروع کنیم. این کار به ما اعتمادبهنفس زیادی داد و حتما ادامه میدهیم.
محمود رضوی، تهیهکننده: این فیلم شروع سریال حضرت موسی است که بلافاصله سراغ ساخت آن میرویم. در روزهایی که من و بعضی از همکاران مشغول آمادهکردن فیلم برای جشنواره بودیم، آقای حاتمیکیا و آقای منصوری در حال پیشتولید برای آغاز سریال بودند. یک عدد ۱۰ هزار میلیارد قبلا مطرح شده که گفته بودم عجیب و غریب است. من از ۱۴۰۱ وارد گروه شدم و این نسخه سینمایی بخشی از کاری است که در قالب چند فصل و سریالی که چند ده قسمت دارد، ساخته میشود. برای آن هم دستمزد ماهانهای طبق عرف برای بازیگران درنظر گرفته شده است، اما این فیلم از چهار، پنج فیلمی که الان در جشنواره حضور دارند، کمتر هزینه داشته است.
تورج منصوری، مدیر فیلمبرداری: تعریفکردن مسیری که این گروه پیموده، آنقدر سخت و پیچیده است که فکر نمیکنم مجالی در هیچ جلسهای با این زمان محدود برای آن بماند. این پروژه برای من مثل دستیافتن به یک آرزوی دوران کودکی بود. اگر کسی بخواهد کارگروهی را در یک ورکشاپ نشان دهد، سینما بهترین نمونه است تا بگوید که کار گروهی چیست. هیچ استودیویی، یکسوم امکاناتی را که ما با دست خالی بنا کردیم، ندارد. آدمی با سوابق ابراهیم حاتمیکیا جرأت خارقالعادهای به خرج داد و به همه ما این جرأت را منتقل کرد. آقای رضوی هم اگر پشت این ماجرا نمیایستاد، به نتیجه نمیرسیدیم.
مریلا زارعی، بازیگر: برای من نقش مادر حضرت موسی مثل سعی بین صفا و مروه بود و در تمام مدت فیلمبرداری این احوال را با خودم حمل میکردم. من فیلم سخت زیاد کار کردهام ولی این تنها فیلمی است که روز آخر و پلان آخر احساس کردم بخشی از وجودم کنده شده است و با آن خداحافظی میکنم. بهدست آوردن این نقش برای من شبیه معجزه بود، باور نمیکردم که به من واگذار شود. از خدا میخواستم که مرا در اجرای نقش سربلند کند تا از قلبهای مخاطب وارد شوم نه از چشمهای آنها.
فرهاد آئیش، بازیگر: از نظر حسی در تماممدت تماشای فیلم همراه با مادر موسی بودم. فکر میکنم همه بازیگران فیلم خوب بودند چون هیچ نوع غلو و کمگذاشتنی در کار نبود. اصل این ماجرا هم به نظرم مربوط میشود به بستری که این فیلم ایجاد کرده بود؛ یعنی وقتی یک متن قوی باشد، بازیگران بهراحتی میتوانند در آن متن زندگی کنند. آقای حاتمیکیا هم خیلی نرم و آهسته سراغ بازیگر میآمد. در گذشته وقتی تدریس میکردم به دانشجویان بازیگری میگفتم خطرناکترین سد جلوی شما خود کارگردان است، چون میتواند شما را به هم بریزد ولی در این کار خیلی ظریف با بازیگرها برخورد میشد.
بهنام تشکر، بازیگر: این نقش برای من خیلی چالشبرانگیز و ترسناک بود. ترسناکتر این بود که آقای حاتمیکیا آن را پیشنهاد میداد. آقای حاتمیکیا، امیدوارم این امانتی را که از شما گرفتم، بهخوبی به شما تحویل دهم. این پروژه برای من بسیار شگفتانگیز بود، چون نخستینبار هم بود که با این تکنولوژی کار میکردیم و اینها در کنار وسواسهای آقای حاتمیکیا جذابیت بیشتری با بازی جلوی دوربین تورج منصوری داشت.
بهاره کیانافشار، بازیگر: من این فرصت را داشتم که شاگردی آقای حاتمیکیا را تجربه کنم. چند سال قبل چنین شانسی به من رو کرده بود که من آن را از دست دادم و فکر میکنم لطف خدا بود که بتوانم در بخشی از یک پروژه بزرگ که شاید برای نخستینبار در ایران تولید میشد، حضور داشته باشم.
کارن همایونفر، آهنگساز: خود من هرگز تجربهای با این شکوه و عظمت نداشتهام. این کار یک اتفاق و نقطه عطف است؛ یعنی جدا از نکاتی که درباره فیلم دینی مطرح میشود، این کار بهنظرم نقطه آغازی است برای اینکه سینما به سمت جدیترشدن در مسیر استانداردهای جهانی حرکت کند و رسیدن به این نقطه بدون حضور این گروه حرفهای محال بود.
کیوان مقدم، طراح صحنه و لباس: برای نخستینبار بود که با حرفه طراحی صحنه به شکلی جدی و با این روش جدید آشنا شدم. احساس میکنم یکی از مقدسترین کارهایی که میتوانستم در حرفه خودم انجام دهم، همین پروژه موسی کلیمالله(ع) بود و احساس میکنم هنوز کارم تمام نشده است. آقای حاتمیکیا آنقدر برای این کار زحمت کشید که ما مجبور شدیم خود را همردیف استاد کنیم.