سعید مروتی
جشنواره فیلم فجر را با سینمای مطبوعات به یاد میآوردیم. سینما شهرقصه در جشنواره یازدهم، سال «ردپای گرگ» و «سارا» و «از کرخه تا راین» که برای ما که در صف آزادی بودیم، غنیمت بود که در هر فرصتی که دست میداد، مقابل «شهرقصه» برویم و احمد امینی، خسرو دهقان، فریدون جیرانی، جواد طوسی، هوشنگ گلمکانی و مسعود فراستی را از نزدیک ببینیم. یا در جشنواره سیزدهم مقابل سینماقدس برویم تا آمار منتقدانی را که «تجارت» را دیده بودند، بگیریم. سال بعدش و در جشنواره چهاردهم ما هم وارد سینمای اسرارآمیز مطبوعاتیها شدیم که آن سال، سینما فلسطین میزبانشان بود. حالا میشد جای یک روز کامل در صف جشنواره ایستادن و عملا تنها یک فیلم در روز دیدن که بیشتر مربوط به نیمه دوم جشنواره و نمایش فیلمهای شاخص میشد، مثل آدمیزاد به سینما رفت و همه فیلمهای ایرانی جشنواره را دید که تعدادشان هم زیاد بود. در سینما فلسطین میشد تقریبا همه چهرههای نامآشنای مطبوعات سینمایی را دید. جشنوارههای پانزدهم وشانزدهم هم در سینما فلسطین بودیم و جشنواره هفدهم به سینما قدس رفتیم. دورههای هجدهم و نوزدهم سینما استقلال و جشنواره بیستم در انتخابی عجیب به سالن حجاب در جنب کانون پرورش فکری رفتیم. از دهه80 حضور منتقدان شناختهشده در سینمای مطبوعات قدری کمرنگ شد ولی همچنان نبض جشنواره با سینمای مطبوعات که حالا سینمای رسانه نامیده میشد، میتپید و وقتی وارد سینما میشدیم بیشتر چهرههای آشنا میدیدیم. انتخاب برج میلاد بهعنوان کاخ جشنواره و ماجرای غذاهایی که از «فارسی» میآمد، محصول جیب پر پول دولت در آن سالها و نتیجه افزودن تجمل به فیلم فجر بود. در طول این سالها در ایام جشنواره کمتر از انگشتان یک دست به برج میلاد رفتهام و از آخرین باری که در آنجا فیلم دیدهام، نزدیک به یک دهه میگذرد.
آنچه در برج میلاد آزاردهنده بود و هست، فضایی است که اساسا مناسب اکران فیلم نیست. نه صدایش درست است و نه تصویر را میشود در خیلی از نقاط بهدرستی دید و عجیب است که چنین فضای غیراستانداردی این همه سینهچاک و طرفدار دارد. برج میلاد شاید برای گعده و بازکردن باب آشنایی و پوشاندن خلأ علافی مبسوط، جای مناسبی باشد ولی برای فیلمدیدن، بدترین انتخاب ممکن است.
این مجموعه بزرگ برای کار دیگری طراحی شده و مشخص نیست نخستین بار کدام نابغهای به ذهنش رسیده که چون فضای گستردهای دارد، میتواند میزبان جشنواره باشد و از آن عجیبتر اصرار به تکرار اشتباه اولیه در همه این سالهاست؛ جایی که پای منتقدان نامآشنا بهندرت به آنجا باز میشود و تا دلتان بخواهد چهرههای ناآشنا در آنجا حضور دارند (کافی است عکسهای خبرگزاریها را ببینید تا متوجه شوید «جمعیت» جای «منتقد» را گرفته است)؛
جایی که بیشتر برای فتوکال و ژستگرفتن سینماییها مقابل دوربین عکاسان مناسب است تا فیلمدیدن. بههرحال، نسبت برج میلاد و جشنواره فجر، از آن پیوندهایی است که هرچه سریعتر به جدایی بینجامد مبارک است و مغتنم.
چگونه دست از نگرانی برداشتم و دیگر به برج میلاد نرفتم
در همینه زمینه :