![صدای سنگین روزمرگی](/img/newspaper_pages/1403/11-%20bahman%20jadid/17/zamime/07-01.jpg)
در نکوهش جای خالی فیلمهای متفاوت در جشنواره امسال
صدای سنگین روزمرگی
![صدای سنگین روزمرگی](/img/newspaper_pages/1403/11-%20bahman%20jadid/17/zamime/07-01.jpg)
ناصر احدی
جشنواره قرار است محل نمایش بهترینها باشد، بهترینهای تجاری تا بهترینهای هنری. وقتی عمده فیلمهای یک جشنواره آثاری معمولی و نازل است، جشنواره چه معنایی دارد؟ چرا ضعیفها و متوسطها باید با هم رقابت کنند؟ اصلا چرا باید جشنوارهای برای فیلمهای متداولی برگزار کرد که در تمام طول سال پرده سینماها را در تسخیر خود دارند؟ جشنوارههای معتبر، هرقدر هم تجاری و درگیر مناسبات مالی، جذابیتشان را از ایثار و صداقتی میگیرند که در انتخاب فیلمها دارند.
چرا ایثار؟ چون جشنوارههای درجهاول خطمشی و اولویتهایی دارند که انتخابهایشان مقید به آنهاست، اما برای حفظ اعتبار و جایگاهشان همیشه فیلمهایی را متفاوت با روح زمانه و گاه حتی در تعارض با چارچوبهای خودشان میپذیرند تا به دیده شدن این نوع فیلمها و ورق خوردن تاریخ سینما کمک کنند. اگر همه جشنوارهها دستبهعصا بودند و مهر رَدّ بر فیلمهایی با موضوعات و ساختارهای متفاوت میکوبیدند، خیلی از فیلمهایی که امروز بهعنوان شاهکار میشناسیم و مسیر تاریخ سینما را تغییر دادهاند، فرصتی برای عرضه و نمایش پیدا نمیکردند. مدیران جشنوارههایی مثل کن، ونیز و برلین بارها با به خطر انداختن موقعیت و اعتبار حرفهایشان زمینه حضور فیلمهای بحثبرانگیز در این جشنوارهها را مهیا کردهاند و با پذیرش ریسک نمایش دادن این فیلمها، جشنوارههایشان را به جایگاهی که حالا دارند برکشیدهاند. این نوعی ایثارگری است که در جشنوارههای حرفهای رخ میدهد.
اما چرا صداقت؟ چون هر مجموعهای که فراهم میآید، نشانی از جهانبینی و تفکر گردآورنده آن مجموعه دارد. ذات انتخاب به هر مجموعهای معنا و مفهومی خاص میدهد. حتی در تصادفیترین مجموعههای گردآمده هم میتوان سرنخهایی از ذهنیت گردآورندهپیدا کرد. در این وضعیت، خواهناخواه، گردآورنده - که در جشنوارهها و نمایشگاهها از او با عنوان «کیورِیتور» یاد میشود – مواجههای بیواسطه با تماشاگر و مخاطبش دارد که از نیت و قصد واقعی او پرده برمیدارد. جشنوارههای بزرگ سعی نمیکنند ایدهها، رویهها، ترجیحات و جهانبینیشان را از شرکتکنندگان و مخاطبانشان پنهان کنند. به واسطه همین صداقت است که وقتی ایثار میکنند و جایگاهی برای آثار متفاوت درنظر میگیرند، جلبتوجه میکنند و این کارشان زمینهساز ایجاد جریانی نو در سینما تلقی میشود.
این دو ویژگی نیاز اصلی جشنوارهها برای توجه به آثار متفاوت است. حتی در جشنواره فیلم ونیز در دوره موسولینی که از نگاه امروزی منحط و فاقد ارزش است، فیلمهای هنریای که با کلیت جشنواره متفاوت بودند امکان نمایش داشتند. ذات جشنواره ایجاب میکند که به تنوع میدان داد و بهدنبال استعدادها و نگاههای خاصی بود که چشماندازشان را در فردا میجویند و با هنجارها و قواعد امروزی سرِ سازگاری ندارند. جشنوارهای که چنین نگاهی ندارد و فقط به آنچه هست از میان ضعیفها و معمولیها بسنده میکند، در خوشبینانهترین حالت به فرصتی تبلیغاتی برای بازاریابی کالاهایی بدل میشود که شاید بهطور عادی مشتری نداشته باشند و محتاج قدری زرقوبرق و سروصدا برای جلب مشتریاند.
جشنواره فیلم فجر در ادوار گذشته فیلمهای غافلگیرکننده که تماشاگر را هیجانزده کرده و منتقد را به وجد آورده کم نداشته. خیلی لازم نیست به سالهای دور برویم. در همین یک دهه گذشته بارها فیلمهایی در جشنواره نمایش داده شده که نشان داده مسئولان جشنواره به نمایش آثار خاص و متفاوت بیتوجه نبودهاند. در جشنواره سیوهشتم که در بهمن سال 1398برگزار شد، «ابر بارانش گرفته» به کارگردانی مجید برزگر نمایش داده شد. در همین سال، «تومان» ساخته مرتضی فرشباف در این جشنواره اکران شد. «ابر بارانش گرفته» هنوز اکران عمومی نگرفته، ولی در آن سال با بسیاری از فیلمهایی که در جشنواره حاضر بودند تفاوتی بارز داشت. «تومان» هم با اینکه اکرانی نصفونیمه نصیبش شد، اما فیلمی با حالوهوایی منحصربهفرد بود که تمایز گذاشتن میان آن با سایر آثار جشنواره سیوهشتم کار اصلا سختی نبود. یا در نمونهای دیگر، در جشنواره سیودوم فجر، در بخش نوعی تجربه، فیلم «ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری نمایش داده شد. نمایش فیلمی مثل «ماهی و گربه» در هر جشنوارهای، فارغ از دیدگاه ارزشگذارانه، امتیازی برای آن جشنواره است. ذات تجربهگرای این فیلم به جشنواره وزن میداد و پیغامی را به سایر کارگردانان و سینماگران ایرانی مخابره میکرد که جشنواره فجر پذیرای آثار متفاوت و هنری است و میتواند پایگاهی برای نمایش اینگونه فیلمها باشد.
جشنواره امسال از بابت نمایش آثار متفاوت و بهاصطلاح هنری دستش خالی است. تعداد زیادی فیلم ضعیف و معمولی در جشنواره به صف شدهاند که نه نظر تماشاگران را جلب کردهاند و نه نظر منتقدان را. پیغامی که از این جشنواره به گوش میرسد از دست رفتن تنوع و در سراشیب قرار گرفتن است. درست شبیه همان پیغامی که از فیلمهای روز گیشه سینما میشنویم. جشنواره باید پیام دیگری جز روزمرگی و ملال داشته باشد. حالا که چنین نیست، حتما یک جای کار میلنگد.
جشنواره قرار است محل نمایش بهترینها باشد، بهترینهای تجاری تا بهترینهای هنری. وقتی عمده فیلمهای یک جشنواره آثاری معمولی و نازل است، جشنواره چه معنایی دارد؟ چرا ضعیفها و متوسطها باید با هم رقابت کنند؟ اصلا چرا باید جشنوارهای برای فیلمهای متداولی برگزار کرد که در تمام طول سال پرده سینماها را در تسخیر خود دارند؟ جشنوارههای معتبر، هرقدر هم تجاری و درگیر مناسبات مالی، جذابیتشان را از ایثار و صداقتی میگیرند که در انتخاب فیلمها دارند