ذهنمان مستعد افکار منفی است
بررسی روانشناسانه شایعه و کارکردهای آن در جامعه امروز
نگار حسینخانی
شایعهها گاهی در ذهنهای ما تصاویری از خود به یادگار میگذارند که کمتر واقعیتی میتواند بر آن غلبه کند. شاید برای روشنشدن روانشناسی شایعه باید ابتدا تعریفی از آن ارائه کرد؛مثلا اینکه شایعه در حوزه رفتار جمعی قرار میگیرد و ذیل یک اطلاع احتمالا درست تغییر شکلیافته، اما جالب برای جمع را در خارج از مسیرهای عادی به جریان میاندازد. اما این هماهنگی و فراگیری چگونه ممکن میشود؟ چگونه فکری مبهم بهصورت شایعه در میآید و به باوری عمومی بدل میشود؟ پژوهشگران به بررسی این مسئله پرداختهاند که هر پیام، در جریان انتقال، 3 نوع تحریف میشود؛ یا تقلیل پیدا میکند، یا تشدید میشود یا تشبیه. تحلیل محتوای شایعه نشان میدهد که تغییر شکل محتوای اصلی بهطور تصادفی صورت نمیگیرد بلکه از فرایندهای عاطفی و شناختی تبعیت میکند. همچنین انسانها شایعه را طوری تغییر میدهند که بتوانند آنچه را بگویند که میخواهند. شایعهها، شهرتها را تخریب میکنند،اقدامات را تا حد شکست به عقب میرانند و گاهی موجب خشونت میشوند! کدامیک از ما شایعههای مربوط به سیاستمداران یا بعضی محصولات را نشنیدهایم که هدف اصلی آنها بیاعتبار کردن آن شخص یا آن محصول بوده است؟
چگونه شایعه بسازیم؟
شایعه خبری است که دهان به دهان میچرخد و امکان بررسی درستی یا نادرستی آن وجود ندارد.برای آنکه شایعه بهوجود آید، لازم است:
خود خبر مهم باشد.
اطلاعاتی که اساس آن را تغییر شکل میدهند مبهم باشد.
شایعه در منجنیق ستمدیده است
احتمالا شایعه از قدیمیترین رسانههای ارتباط جمعی جهان است و نقص کانالهای اطلاعاتی رسمی را جبران میکند؛بدین صورت که اطلاعات، زمانی که مورد مخالفت قرار میگیرند، از طریق شایعه جریان پیدا میکنند.
در همین راستا، شایعه به گروههای ستمدیده اجازه میدهد که دستکم حرف دل خود را به گوش دیگران برسانند. اما عدهای معتقدند جامعهای که در آن شایعه سلطهگری کند، بهتر از جامعهای است که در آن مخفیکاری حکمفرما ست. شایعه، نهتنها فعالیت سطحی و بیمعنایی نیست، بلکه عملی هوشیارانه است. اما چطور میتوانیم شایعهها را کنترل کنیم یا بهطور کلی چه میشود که شایعهها سکان وقایع اجتماعی را دست میگیرند؟
کورش ساسانی- رواندرمانگر- معتقد است که شایعه از چند اختلال نشأت میگیرد؛ مثلا شایعهها زمانی ایجاد میشوند که سطح اضطراب جامعه بالا رفته است. درباره روشنشدن این موضوع میتوانید به شایعههای اخیر توجه کنید؛ «آب ایران صادر میشود!» این در حالی است که مردم با مشکل کمآبی روبهرو هستند و هر روز هشدارهایی در اینباره به گوششان میرسد. در اصل ما با دروغی که بهخود میگوییم، وضعیت خود را مدیریت میکنیم؛ «علاوه بر اضطراب، شایعهسازی ناشی از خشمی است که ما از موقعیت و شرایطمان داریم. ما در اصل با شایعه سعی میکنیم طرف مقابلمان را تضعیف کنیم؛ به این صورت که با شایعهای که برای او میسازیم، طرف مقابل مجبور به خنثیسازی آن خواهد شد. به این ترتیب مجبور میشود، هزینه، نیرو و وقت بسیاری برای این خنثیسازی صرف کند. اما دلیل دیگر شایعهسازی، نبودن کار مفید در جامعه است. دغدغههای خوشایند و سرگرمکنندهای نداریم و ذهنمان مستعد افکار منفی است.»
شایعههراسی یا دقیقا حقیقت کجاست؟
خلاف شایعهسازی که انرژی چندانی برای ایجاد و پراکندنش لازم نیست خنثیکردن شایعه انرژی بالایی میطلبد. از سویی شایعه معمولا در جمعیتهای کوچک میتواند کارکرد سرگرمکننده نیز داشته باشد که پس از متفرقشدن آن گروه خرد، بهدست فراموشی سپرده میشود،درحالیکه در ابعاد وسیعتر و در جامعه بزرگتر، افراد با شایعهسازی، خشم خود را از شرایط نابسامان به شکل دروغی به جامعه هدفشان پرتاب میکنند. این دروغپراکنیها مجموعهای از درست و نادرستهاست که ملغمهای در جامعه ایجاد میکند. البته درنظر بگیرید موضوعهای کوچکی که به چند نفر مربوط میشود بهراحتی بهدست فراموشی سپرده شده و موضوعهای کلانتر مثل بحران آب که به همه مردم مربوط میشود، مانایی عمر بیشتری دارد.
به واقع چند درصد از جامعه تلاش میکنند، واقعیت را از دروغ و شایعه تمییز دهند؟ چرا تندادن به شایعه برای ما جذابتر است و آنان که در برابر شایعهها گارد گرفتهاند چه کسانی هستند؟ کورش ساسانی میگوید که این انفعال در برابر شایعه و ترساندن خود از دروغی که خود به آن تن دادهایم، مربوط به ویژگی دیگری از ماست؛ توهم توطئه؛ «وجه داییجان ناپلئونی ماجرا، آنجاست که ما را از هر کنشی خالی کرده است. ما در جامعه و روابط فردی، تمایلی به مسئولیتپذیری نداریم. منتظریم کسی بیاید و همه امور را نظم بدهد و دستی بر همه نابسامانیها بکشد. ما همیشه منتظریم اتفاقی بیفتد. جامعهای که برای فرار از مسئولیت منتظر میماند، کمکم منفعل خواهد شد و این انفعال، زمینهساز اضطراب در جامعه است.»
ساسانی با این تعریف در اصل 2 راهکار برای فرار از شایعه به ما ارائه میکند؛ یکی درک درست واقعیت و دیگری برخورد درست با آن که همان مسئولیتپذیری است؛ «در صورت رسیدن به درک درستی از واقعیت، دیگر سوار موج نخواهیم شد. این شیوه نیز بسیار ساده است. باید دید افراد در مواجهه با هر خبر، ابتدا آن را باور میکنند یا میخواهند بنا به مسئولیتپذیری صحت و سقم آن را بدانند و به واقعیتسنجی دست بزنند. بهطور کلی برای بهتر شدن احوالمان در خیل شایعهها، باید اول سامانی به اضطرابهایمان بدهیم.» شاید بپرسید چطور؟ این را روانشناسان بهتر میدانند.