درشکهسواری با چاشنی شلاق
موضوع: حملونقل
موقعیت: میدان بریانک، امامزاده معصوم(س)
در روزگاری که اسباب تفریح در تهران کمیاب بود، درشکهسواری یک تفریح خانوادگی بهحساب میآمد و وقتی هم برنامه زیارت جور میشد، گشتوگذار با درشکه در دل خیابانهای خاکی و سنگلاخ تهران حکایت یک تیر و دو نشان بود. پایتخت در دهه 30 و قبل از آن بهشت زهرا نداشت و اغلب اموات را در امامزادهها دفن میکردند و شبهای جمعه هم امامزادهها حسابی شلوغ میشدند.
بهگفته علی خوشطینت، از اهالی قدیم محله بریانک، حوالی میدان بریانک یک ایستگاه درشکهسواری بود که کرایهاش بستگی به کرم درشکهچی داشت؛ گاهی با5 زار یا 10زار اهالی برای زیارت اهل قبور به آستان مقدس امامزاده معصوم، یا امامزاده عبدالله در محدوده جی یا امامزاده حسن در حوالی دوراهی قپان میرفتند. البته جز اماکن زیارتی، مسیر این درشکهها به سمت میدان 24اسفند (انقلاب کنونی)، میدان توپخانه و محمدیه برای سفر به شاه عبدالعظیم هم بود. ما که سن و سال کمی داشتیم، چه ذوقی میکردیم مخفیانه پشت همین درشکهها سوار شویم و با مسافران تا مقصد برویم و برگردیم و یک گردش مفصل را تجربه کنیم. اما امان از وقتی که درشکهچی باخبر میشد چند تا بچه مجانی پشت درشکه سواری میگیرند! آن وقت بود که نیش ضربههای شلاقی که برای حرکت حیوان زبانبسته بلند میشد با مهارت درشکهچی طوری در هوا تاب میخورد و عقب میآمد که روی بدن ما مینشست. البته ما بچهها دستبردار نبودیم و همچنان به کارمان ادامه میدادیم.»
خوشطینت در ادامه درباره ماجرای ورود بنزهای 170به محله بریانک بعد از جمعشدن درشکهها از شهر میگوید: «بعد از مدتی به دستور قانون، درشکهها از سطح شهر جمعآوری شدند و بنزهای 170جایگزین درشکههای خاطرانگیز شدند و تقریباً با همان کرایه، اهالی را به محلههای مختلف میبردند. بعضی مواقع که ماشین کم میآمد و مسافر زیاد بود، بنزهای 180هم بهعنوان کمکی به این ماشینها اضافه میشدند. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه با راهاندازی شرکت واحد اتوبوسرانی در تهران، اتوبوسهای دوطبقه از میدان راهآهن وارد بریانک میشدند، از هفتچنار و خیابان حسامالسلطنه گذر میکردند و اهالی برای رسیدن به نقاط مختلف شهر از این اتوبوسها استفاده میکردند.»