بستنی با چاشنی مرام و معرفت
موضوع: حاجحسن خوشمرام
ویژگی: چهره خوشنام و مردمدار فرحزاد
حاجحسن کبودرآهنگی، بستنی فروش بود که هر کسی مزه بستنیهایش را میچشید، مشتریاش میشد. فقط طعم بستنی نبود؛ حاجی آنقدر خوشاخلاق و مردمدار بود که مغازهاش پر میشد از مشتریهای جورواجور. همین مرام و معرفتش بود که مشتریانش صفت «خوشمرام» را برای او برگزیدند و کنار اسمش برای همیشه ماندگار کردند.
علیرضا زمانی، تهرانپژوه، درباره حاج خوشمرام، کاسب خوشآوازه فرحزادی میگوید: «حاجحسن سالها پیش از کبودرآهنگ همدان به تهران آمد و در این میان به بیماری لاعلاجی دچار شد که دکترها جوابش کردند. بعد از مدتی شفایش را از امامزاده ابوطالب در فرحزاد گرفت و سر و همسر را برداشت و به فرحزاد کوچ کرد. ملکی نزدیک بقعه امامزاده خرید که زمینش پر از سنگ بود. حاجحسن به هر زحمتی بود بنایی روی این سنگ و کلوخها ساخت و زمین را آباد و مهیای زندگی کرد. چند سال بعد ۴هزارمتر زمین برای گاوداری خرید که آن روزها کارگرهای زیادی را بهکار مشغول کرد. حاجحسن شیر گاوها را برای بستنیسازی به تهران میفرستاد و بقیه شیرها را همان اطراف توزیع میکرد. طولی نکشید که کارش گرفت و چند مغازه بستنیفروشی در نقاط مختلف تهران به راه انداخت. یکی از مغازههایش درست روبهروی تئاترشهر، بر خیابان ولیعصر(عج) قرار داشت که به همین دلیل، پاتوق دانشجوهای دانشگاه تهران شده بود. آن روزها بستنیفروشی رونق زیادی نداشت و فقط تابستانها برو و بیا داشت. از این رو، حاجحسن، زمستانها به جای بستنی کله و پاچه میفروخت و مشتریهایش هم با تغییر شغل، تغییر میکردند. در سال ۱۳۲۰ دانشجوها تابلوی بزرگی برای حاجی سفارش دادند که رویش نوشته بود: بستنی خوشمرام. یک روز جمع شدند و با سروصدا تابلو را بالای سردر مغازه زدند. دانشجوها بعد از آن روز با هم قرار گذاشتند حاجحسن را خوشمرام صدا کنند. آنقدر این قضیه جدی و همهگیر شد که از آن به بعد دیگر کسی حاجحسن را کبودرآهنگی صدا نکرد و اسم خوشمرام رویش ماند.»
سالی که در فرحزاد مرض سل شایع شد، بیشتر گاوهای حاج حسن تلف شدند. گاوداری از رونق افتاد و حاجحسن ورشکست شد. حاجحسن زیر این فشار از دنیا رفت. بعد از او دخترش معصومهخانم و پسرش حاج ابوطالب کار را بهدست گرفتند و بستنیفروشیها را سرپا کردند که تا به امروز فعال است. ولی گاوداری دیگر جان نگرفت و امروز مثل خیلی از باغهای فرحزاد گوشهای افتاده و سر و سامان ندارد. حاجابوطالب به عشق پدرش که روزی عاشق فرحزاد بود در این محله کارگاه بستنیسازی دایر کرده و به نقاط مختلف تهران بستنی میفرستد.
بیش از ۷دهه پیش، فرحزادیها با الوارهای چوبی و تنه درختان تنومند فرحزاد، در ابتدای مسیر قدیمی امامزاده داوود(ع) پلی ساختند و نام آن را هم به یاد این هممحلهای، «خوشمرام» گذاشتند. این پل هنوز هم مهمترین مسیر ارتباطی شرق و غرب فرحزاد است و اگر چه پس از ساخت مسیر جدید امامزاده داوود(ع) دیگر گذر زائران امامزاده به این جاده و پل قدیمی آن نمیافتد، اما هنوز این پل خاطرهانگیز از رونق نیفتاده. پل خوشمرام هنوز هم باغداران فرحزاد را به باغهای بالادست میرساند و راه ارتباطی اهالی شرق و غرب محله است. اهالی از کارهای نیک حاجحسن بسیار یاد میکنند و میگویند: «حاجحسن هر سال روز نوزدهم محرم خرج مفصلی میداد. آن روزها بیشتر آبگوشت نذر میکردند. غذای نذری او آنقدر زیاد بود که کسی دست خالی برنمیگشت. مردم فرحزاد هنوز هم از حاجحسن به خوبی یاد میکنند.»
پل خوشمرام هنوز هم باغداران فرحزاد را به باغهای بالادست میرساند و راه ارتباطی اهالی شرق و غرب محله است