رمزگشایی از تاریخ زیرزمینی پایتخت
لیلا باقری
آیا تا به حال فکر کردهایم که وقتی در دل تونلهای متروی تهران حرکت می کنیم، شاید در حال گذر از محلههای اولیه تهران باشیم؟ روستایی ناشناخته که فراریان را پناه میداد.
باورش اگر سخت است، بد نیست بدانید که یاقوت حموی، در کتاب «معجمالبلدان» از تهران آنروزها میگوید: «تهران دیهی بزرگ بود که زیر زمین بنا شده بود و کسی جز اهالیاش نمیتوانست به آنجا راه یابد»؛ خانههایی که نه تنها زیر زمین بودند، بلکه به دلایل سیاسی و نظامی به مکانی امن برای فرار و پناه تبدیل شده بودند. این خانهها در دل خاک کنده شده بودند و بهگفته علامه قزوینی «مانند لانههای مورچگان در زمین جا گرفته بودند» تا در مواقع خطر، پناهگاهی سریع برای ساکنان فراهم کنند.
«معجمالبلدان» یاقوت حموی کتابی است که همزمان با حمله مغول به ایران نوشته شده است. او وقتی از چنگ مغولها فرار میکرده به ری میرسد و از یکی از اهالی ری نقلقولی درباره تهران میکند و میگوید «مردم تهران بهکرات علیه حاکم وقت عصیان میکنند و حاکم راهی جز مدارا با آنان ندارد. در این روستا هم دوازده محله هست که هریک با دیگری سر جنگ دارد. طهران دارای باغهای متداخل است که بناها را مشبکوار در میان خود دارند و این خود مانعی به وقت تهاجم است. اهالی آنجا با وجود این با گاوآهن و گاو کشت نمیکنند و این کار را با بیل انجام میدهند؛ چون بین خودشان دشمن زیاد دارند و میترسند گاوهای یکی را دیگری به غارت برد.»
این روستا بهخاطر موقعیت جغرافیایی خود در تقاطع مسیرهای مختلف تجاری و نظامی، نهفقط پناهگاه دزدان بود، بلکه پناهگاهی بود برای دولتمردان و کسانی که در خطر بودند. تهران در سایه ری میزیست و بخشی از قریههای این شهر بزرگ و پرآوازه بود. ری هم با موقعیتی استراتژیک در تقاطع محورهای قم، خراسان، مازندران، قزوین، گیلان و ساوه، همواره در کانون توجه قدرتهای سیاسی، تجاری و مذهبی قرار داشت. این شهر، بهدلیل همین موقعیت، بارها و بارها شاهد تهاجم و حملات دشمنان بود؛ اما در دل این آشوبها، قریه کوچک تهران، با مغاکها و حفرههای زیرزمینیاش به پناهگاهی امن تبدیل شده بود.
خانههای زیرزمینی تهران با موانع طبیعی دشوار
برای نفوذ، جانپناه کسانی بود که بالاخره از چیزی فرار
میکردند. جز این هم این روستا در مسیر کاروانهای بزرگ تجاری قرار داشت؛ کاروانهایی که گنجینهای برای راهزنان بهحساب میآمدند. مردم گاهی به این کاروانها حمله میکردند و اموال مسروقه را هم در دل همان حفرهها و مغاکها پنهان میکردند.
امروز قطارهایی که در دل تونلهای مترو میخزند، شاید ما را گاهی از میان آن روستا ببرند و شاید تهران دیروز هنوز در دل این مسیرهای زیرزمینی، گوشههایی از بقایایش را حفظ کرده باشد. شاید ما، هر روز در مترو، بخشی از تاریخ تهران را سیر کنیم، بیآنکه بدانیم.