ترتیبات امنیتی غرب آسیا و آینده آتشبس در لبنان
مهدی خانعلیزاده؛ مدرس دانشگاه
اعلام رسمی آغاز فرایند آتشبس 60روزه در جنوب لبنان میان نیروهای مقاومت حزبالله و ارتش اسرائیل، راهبرد ایالات متحده آمریکا بهمنظور تغییر در نظم امنیتی منطقه غرب آسیا را برای دومینبار در قرن بیستویکم ناکام گذاشت؛ موضوعی که بهصورت میدانی، از اخراج ارتش رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در سال 2000میلادی آغاز شد و با جنگ 33روزه در سال 2006میلادی ادامه پیدا کرد. حالا و پس از حدود یک سال درگیری و با وجود آسیبهای گسترده بر پیکر مقاومت، مجددا این تلاش غربیها که با بازیگری مستقیم اسرائیل صورت میگیرد، ناکام ماند. از پایان جنگ 33روزه- که بهگفته وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده قرار بود منجر به تشکیل «غرب آسیای جدید» شود- اسرائیل بهدنبال تغییر در ترتیبات امنیتی منطقه بهویژه تعاملات امنیتی- نظامی خود با حزبالله لبنان بود که بتواند چیزی فراتر از قطعنامه 1701سازمان ملل باشد، اما مفاد آتشبس کنونی کاملا منطبق بر همان قطعنامه است؛ یعنی تلآویو با وجود انجام عملیات سنگین نظامی و وارد کردن زخمهای مؤثر به مقاومت، همچنان نمیتواند در برابر سازمان رزم حزبالله ایستادگی کند.
همین مسئله است که باعث شده طبق نظرسنجی یکی از شبکههای تلویزیونی رژیم، 61درصد ساکنان سرزمینهای اشغالی باور دارند که اسرائیل نتوانسته حزبالله را شکست دهد. از سوی دیگر، سخنان نخستوزیر اسرائیل درباره چرایی تن دادن به این آتشبس مشخص میکند که رژیم صهیونیستی دقیقا طبق الگویی رفتار میکند که پیش از این هم تحلیلگران درباره آن صحبت کرده بودند؛ یعنی عدمتوانایی در مدیریت جنگ در چند جبهه. نتانیاهو در سخنان خود صراحتا یکی از دلایل اصلی پذیرش آتشبس با حزبالله در لبنان را «نیاز به تجدید قوا و بازیابی توانایی تسلیحاتی» عنوان کرد. درواقع سران تلآویو بهتر از هر فرد دیگری میدانند که امکان ادامه جنگ در 2جبهه غزه و لبنان را ندارند و به همین دلیل از هرگونه گسترش جنگ و درگیری نظامی در منطقه خودداری میکنند.
اما این آتشبس را نباید نقطه پایان تحولات و تنشهای کنونی در منطقه غرب آسیا دانست. اسرائیل- بهعنوان پیشانی جبهه غرب - به دلایل مختلف نتوانست ترتیبات امنیتی مدنظر خود را در این منطقه شکل دهد. حزبالله آسیبهای فراوان و عمیقی دیده اما همچنان «وجود» دارد و این فعالیت تا اندازهای است که هزینههای طرف اسرائیلی را بسیار بالا برده است. همین مسئله است که سبب شده اعلام رسمی آتشبس، «ناکامی» برای اسرائیل نام بگیرد و سران سیاسی رژیم، با انتقاد جدی نسبت به آن برخورد کنند.
در چنین بستری، اتخاذ 2راهبرد از سوی شبکه مقاومت در دوران پسا آتشبس ضروری بهنظر میرسد؛ اول، زمینهسازی برای احیای سریع و قوی ساختار حزبالله و دوم، جلوگیری از امکان شرایط بازیابی ساختار ارتش اسرائیل. این دو راهبرد باید بهصورت همزمان و همگام با یکدیگر پیگیری شوند و سخنان رئیس ستادکل نیروهای مسلح کشورمان نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. تلآویو هماکنون در شرایط شکنندهای قرار دارد و بهدنبال انجام اقداماتی در باریکه غزه است تا «نمایش پیروزی» خود را عملیاتی کند. جلوگیری از انجام راهبردهای آتی اسرائیل و درگیر کردن بلافاصله ارتش رژیم با جبهههای دیگر، میتواند نسخه مؤثری باشد که شبکه مقاومت به مرکزیت ایران باید آن را اجرایی کند.