جزئیاتماجرای دیار و جعبه طلاییچه بود؟
پسر 10سالهسکههایگمشدهرا به صاحبشرساند
فتانه احدی- روزنامهنگار
پسر10ساله وقتی فهمید جعبهای که پیدا کرده پر از سکههای طلاست، تصمیم گرفت هر طوری شده آن را به صاحبش برساند. پسر نوجوان و خانوادهاش در نهایت موفق شدند امانتی را که در اختیار داشتند به صاحبش برسانند و او را از نگرانی نجات دهند.
ماجرایی که دیار فتحی، 10ساله را تبدیل به چهره روزهای اخیر شبکههای اجتماعی کرده، جمعه 25آبانماه رخ داد.
دیار اهل اورامان در استان کردستان و دانشآموز پایه چهارم مدرسه شهید خضری اورامان است. روز حادثه او به سرویس بهداشتی عمومی محلهشان رفته بود که در آنجا چشمش به جعبهای عجیب افتاد؛ جعبهای که با نوار چسب باندپیچی شده بود. دیار در ابتدا تصور میکرد که جعبه کوچک، خالی است؛ اما وقتی با پایش ضربهای به آن زد، صدایی شنید و متوجه شد که داخل آن چیزی شبیه سکه است. برای همین جعبه را برداشت و به خانه نزد خواهرش نازنین، 15ساله برد. آنها تصمیم گرفتند در جعبه را باز کنند و وقتی جعبه باز شد، چیزی که میدیدند باورشان نمیشد. 38سکه طلای قدیمی متعلق به پیش از انقلاب داخل جعبه برق میزد.
در جستوجوی صاحب طلاها
نگین فتحی، مادر دیار در گفتوگو با همشهری میگوید: روز جمعه، ما به باغمان در اطراف شهر رفته بودیم و ساعت 6عصر با مهمانانی که داشتیم به خانه برگشتیم. آن روز خانه بسیار شلوغ بود؛ به همین دلیل دیار به سرویس بهداشتی عمومی که در نزدیکی خانه است، رفت. در آنجا بود که با جعبه عجیبی مواجه شد و برای اینکه بفهمد داخل جعبه چه چیزی است، آن را به خانه نزد خواهرش آورد.
او ادامه میدهد: آنها وقتی در جعبه را باز کردند، با دیدن سکههای طلا، بلافاصله جعبه را پیش من و پدرشان آوردند. ما هم چیزی را که میدیدیم، باور نمیکردیم. سکهها را شمردیم و متوجه شدیم 38سکه طلای قدیمی در جعبه وجود دارد. در آن زمان، تنها تصویری که به ذهنم رسید، چهره نگران صاحب سکهها بود. میدانستم که این سکهها ارزش زیادی دارند و صاحبش بهخاطر گم کردن جعبه چه حالی دارد؛ برای همین تصمیم گرفتیم صاحبش را پیدا کنیم و به نگرانی او پایان دهیم.
جستوجو در فضای مجازی
پدر دیار وقتی در جریان ماجرا قرار گرفت، فکری به ذهنش رسید. او گفت، بهتر است سکهها را نگه داریم و به کسی چیزی نگوییم؛ حتما صاحب سکه، در فضای مجازی اطلاعرسانی خواهد کرد؛ اینطوری میتوانیم صاحبش را پیدا کنیم. مادر دیار میگوید: حدس شوهرم درست از آب درآمد. مدت زیادی نگذشته بود که اطلاعیهای را در یکی از کانالهای شهرمان دیدیم. در آن اطلاعیه نوشته بود که 37سکه طلا گم شده است. ما سکهها را یکبار دیگر شمردیم؛ 38سکه بود. با این حال همسرم با شماره تلفنی که در انتهای اطلاعیه بود، تماس گرفت.
مادر دیار میگوید: شماره تلفن متعلق به صاحب کانال بود. همسرم موضوع تعداد سکهها را مطرح کرد و گفت سکههایی که دیار پیدا کرده یک عدد بیشتر از آن چیزی است که شما اعلام کردهاید. صاحب کانال گفت که باید از صاحب سکه اطلاعاتی بگیرم.
یک سکه بیشتر بود
وقتی که خانواده دیار بهدنبال حقیقت ماجرا بودند، مشخص شد صاحب سکهها، برای اینکه مخارج سفر پسرش به خارج از کشور را تامین کند، سکهها را از فرد دیگری قرض گرفته بود. بعدا مشخص شد که صاحب سکهها به جای 37سکه طلا، 38سکه در جعبه گذاشته است.
مادر دیار میگوید: در پیگیریهایی که انجام دادیم، مشخص شد فردی که سکهها را امانت گرفته بود، در مریوان زندگی میکند و خواهرش همسایه ماست. بدینترتیب آنها به خانه ما آمدند و سکهها را تحویل گرفتند. صاحب سکه از شادی فقط گریه میکرد و میگفت که اگر سکهها گم میشد، توانایی جبران آن را نداشت.
بدینترتیب خانواده پاکدست فتحی، بدون اینکه مژدگانیای دریافت کنند، سکهها را به صاحبانش بازگرداندند. صاحب اصلی سکهها نیز وقتی متوجه ماجرا شد، پیشنهاد داد که 2سکه را بهعنوان مژدگانی به دیار بدهند. فردی هم که سکهها را امانت گرفته بود، میخواست 500هزار تومان به دیار مژدگانی بدهد که دانشآموز 10ساله قبول نکرد و گفت: از اینکه توانسته دل یک نفر را شاد کند، خوشحال است.