• یکشنبه 4 آذر 1403
  • الأحَد 22 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 24
شنبه 19 آبان 1403
کد مطلب : 239995
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/pgyO6
+
-

آتشکده بهرام ؛ مینیاتوری از طاق‌کسری

آتشکده‌ای ساسانی که به عبادتگاه بهرام چوبین معروف است

آتشکده بهرام ؛ مینیاتوری از طاق‌کسری

داستان رویارویی خسرو پرویز، شاه ساسانی با بهرام چوبین آنقدر پرماجراست که ما را در ابتدای سفر به جاده باستانی ری به آتشکده بهرام کشاند.
در 12کیلومتری جنوب شرقی شهر ری به سمت ورامین وارد روستای تاریخی قلعه نو شدیم. بنای آتشکده در بالای صخره‌ای مرتفع و با شکوه است که از همان دور نگاهش می‌کنیم.
برای مرمت و آماده‌سازی‌ محوطه‌اش را بسته‌اند و افراد عادی نمی‌توانند در حال حاضر وارد آن شوند. ما با مدیر پایگاه ری هماهنگ کردیم و وارد تاریخ 2500سال پیش شدیم؛ جایی که آنقدر داستان و ماجرا دارد که نمی‌دانیم از کجا روایت را آغاز کنیم.
اگر به همان داستان خسرو و بهرام برگردیم این دشمنی سرآغازی شد برای فروپاشی امپراتوری ساسانیان.
بهرام چوبین که از خاندان مهران یکی از بزرگ‌ترین سرداران ساسانی در جنگ‌ها و نبردها بود به‌دلیل پیروزی‌های نظامی‌اش به جایگاه ویژه‌ای نزد مردم و دربار دست پیدا کرده بود.
اختلاف میان بهرام چوبین و خسروپرویز زمانی آغاز شد که هرمز چهارم، پادشاه وقت و پدر خسرو، به‌خاطر شکست نسبی بهرام در یکی از نبردها، او را به‌شدت سرزنش کرد و برای تحقیر او، لباس‌های زنانه‌ای به او هدیه کرد. این توهین، غرور و شرافت بهرام را به‌شدت جریحه‌دار کرد و تصمیم گرفت علیه پادشاه شورش و خود را پادشاه اعلام کند.
خسروپرویز که به‌دلیل شورش بهرام مجبور به فرار شده بود، به کمک امپراتور روم، موریس، توانست لشکری فراهم کند و برای بازپس‌گیری تاج‌وتخت ساسانی به ایران بازگردد. نبردی سخت میان نیروهای خسروپرویز و بهرام چوبین رخ داد که در نهایت خسرو موفق شد بهرام را شکست دهد.
پس از شکست، بهرام چوبین به شرق ایران و سپس به قلمرو خاقانات ترک پناه برد و مدتی نزد ترک‌ها ماند، اما سرانجام به دلایل سیاسی و شاید به تحریک خسرو‌پرویز به‌دست ترک‌ها به قتل رسید. بدین‌ترتیب، زندگی یکی از بزرگ‌ترین سرداران ساسانی به پایان رسید.
این شعر شاهنامه لحظه‌ای از مرگ بهرام را روایت می‌کند که در حال احتضار به خواهرش گوردویه می‌گوید: مرا دخمه در شهر ایران کنید/ به ری کاخ بهرام ویران کنید
بهرام آنقدر وطن‌پرست بود که در لحظه مرگش هم از خواهرش می‌خواهد که او را به ایران بازگرداند و در آنجا دفن کند و کاخی که در این شعر فردوسی از آن نام برده شده احتمالا همین تختگاه شکوهمند ساسانی است که بهرام در مدت کوتاه سلطنتش در آنجا بوده و اکنون به عبادتگاه بهرام هم معروف است.
این آتشکده یکی از بزرگ‌ترین آتشکده‌های ایران است و به روایت محمدبن جریر طبری، تاریخ‌نگار برجسته ایرانی، در هنگامه‌ای که یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی در نبرد با سپاه اعراب مجبور به عقب‌نشینی شد، فرمان داد آتش مقدس جاودان را از ری به همراه خود به اصفهان منتقل کنند؛ همان آتشی که اکنون در آتشکده یزد روشن  است. این بنا در دشتی فراخ که خندقی عظیم دورتادور آن را برای محافظت فراگرفته نظاره‌گر تاریخ ایران است. زیر آتشکده تختگاهی با گچبری‌های شگفت‌انگیز از دل خاک بیرون آمده و دالانی طولانی و باریک شما را به بالای صخره و بنای آتشکده می‌رساند که مینیاتوری از طاق‌کسری یا همان ایوان مدائن معروف در عراق است و بر دشت گسترده ری استوار باقی مانده.

این خبر را به اشتراک بگذارید