میلاد؛ 2 دهه بعد
عباسثابتی راد | دبیر گروه شهری:
چشمهای بسیاری به برج میلاد خیره بوده و هست. از دیرباز. از سال 1376.گاه منتظر و گاه نگران. اگر روزگاری بهرهبرداری از بلندترین سازه کشور و نمادی تازه برای تهران به انتظاری طولانی تبدیل شد، این روزها نگرانی از وضعیت آن است که باعث میشود بسیاری به این سازه عظیم خیره شوند.
برج میلاد در عمر اندک 10سالهاش داستانهای بسیاری بهخود دیده است؛ مثل شمسالعماره. گاه ماجرای کجشدنش بر سر زبانها افتاد و بعدتر معلوم شد که این تنها یک دروغ سیزده است. یا ماجرای سرو بستنی طلا در رستورانش یا حتی ماجرای رستوران گردانش. این برج مثل همه بناهایی که در دل مردم جا باز کردهاند، داستانهای زیادی بهخود دیدهاست. امروز اما وضعیت نگهداری از آن بعد از گذشت 10سال مطرح است. این برج بعد از یک دهه فعالیت چگونه نگهداری میشود و آیا میتواند سرپا بماند؟
برج میلاد متعلق به همه مردم است. متعلق به همه شهروندان تهرانی و همه ایرانیان. شاید بتوان گفت که این بنا، اگر نتوانست به اندازه برج آزادی مردمی باشد، اما خاطرات بسیاری برای شهروندان تهرانی بهوجود آورده و کمتر شهروندی است که با این برج تصویری از خود ثبت نکند. برج میلاد به دفتر خاطرات شخصی افراد راه یافته و این بهمعنای «تعلق شهری» است؛ درست مثل پل طبیعت.
در روزهای دور و دراز ساخت این برج، اگرچه تحریم بودیم، اگرچه مراحل ساخت آن یک دهه طول کشید و اگرچه در مراحل ساخت ناملایمات بسیاری روی داد، اما با ایستادگی مهندسان ایرانی ساخته شد. حالا این اثر ملی و میهنی، بیش از هر زمانی نیازمند بازنگری در شیوه نگهداری است.
برعکس برج ایفل، برج میلاد با هدف چنددهساله ساخته شد. قرار است این بنا برای همیشه یادگار تهران در حال توسعه باشد، نه مثل ایفل که تنها بهخاطر برپایی نمایشگاهی جهانی در ابتدای قرن بیستم بهصورت موقتی در پاریس ساخته شد. میلاد قرار است بماند تا همه ما از جایجای تهران به آن بنگریم و با دست به همدیگر نشان دهیم. میلاد قرار است باشد تا بازنمای سیمای توانایی فرزندان این مرز و بوم باشد؛ البته اگر نگرانش باشیم.