• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 31 تیر 1397
کد مطلب : 23884
+
-

پول کثیف

از «آقای دلار» و «پول خارجی» تا «در وجه حامل»؛ سینما و تلویزیون ایران چه تصویری از ورود مردم عادی به بازار ارز ارائه داده است؟

درنگ
پول کثیف

سعید مروتی



کارمند ساده‌ای که نقش‌اش را اسماعیل داورفر بازی می‌کرد با پول سنوات خدمتش وارد بازار ارز می‌شد تا در دوران بازنشستگی به رفاه و ثروت برسد. سریال «آقای دلار» که در دهه60 روی آنتن رفت با این خط داستانی قرار بود به مردم هشدار بدهد عاقبت ورود به بازار ارز بیچارگی است. پیام اخلاقی صریح و گل‌درشت سریال، در تناسب با سیاست‌های صداوسیما قرار داشت. سریال آقای دلار هم نه محصول گروه فیلم و سریال که تولید گروه اقتصادی بود.
جالب اینکه رویکرد سینمای ایران هم به پدیده توده‌ای‌‌شدن خرید و فروش ارز، تفاوتی با نگاه رسانه‌ای چون صدا و سیما نداشت. مهم‌ترین فیلمی که در دهه60 در این رابطه ساخته شد، «پول خارجی» به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد بود؛ فیلمی محصول بخش خصوصی با رگه‌هایی از انتقاد اجتماعی که درنهایت قرار بود عاقبت تلخ سوداگری ارز را به مخاطبش گوشزد کند.

در همه این سال‌ها، سریال‌ها و فیلم‌ها پیام خودشان را انتقال دادند و مردم هم کار خودشان را کردند. بازار سکه و ارز توده‌ای شد و برخلاف آنچه رسانه ملی تبلیغ کرد، بسیاری سرمایه‌شان را وارد این بازار کردند چون این یکی از معدود راه‌هایی بود که می‌توانستند ارزش پولشان را حفظ کنند




کابوس 50 هزار دلاری

 مرتضی الفت (علی نصیریان) کارمندی که سال‌ها با قناعت و سختی زندگی کرده و اوضاع مالی خرابی دارد، به شکلی رویاپردازانه 50هزار دلار پیدا می‌کند. حالا او به هر دری می‌زند تا این 50هزار دلار را به ریال تبدیل کند ولی هر بار از سر سادگی و نابلدی با مشکلی مواجه می‌شود. 

پول خارجی گرچه فیلم مهمی در کارنامه بنی‌اعتماد نیست ولی سابقه مستندسازی کارگردان، به یاری‌اش آمده تا تصاویری واقعی از آنچه در چهارراه استانبول و میدان فردوسی میان خریداران و فروشندگان ارز می‌گذشت ثبت شود؛ تصاویری اسنادی از بازار ارز تهران در اواخر دهه60؛ دورانی که تازه جنگ به پایان رسیده بود و بازار ارز با تمام نوساناتش، می‌توانست برخی از خانواده‌های ایرانی را برای سرمایه‌گذاری و حفظ ارزش پول، وسوسه کند. رویکرد بنی‌اعتماد در پول خارجی گرچه صراحت آقای دلار را ندارد ولی در نتیجه‌گیری پایانی به فرجامی به مراتب تلخ‌تر می‌رسد. اگر کارمند آقای دلار سرمایه‌اش را در انتهای کار از دست می‌دهد، کارمند پول خارجی با درگیرشدن در ماجرایی ذهنی، دچار جنون می‌شود و سر از آسایشگاه روانی درمی‌آورد. رویای 50هزار دلار بادآورده در نهایت به کابوس‌هایی منجر می‌شد که مرتضی الفت را از پا درمی‌آورد. آنچه فیلمساز از بازار قاچاق دلار در کف خیابان به تصویر می‌کشید هم با پرداخت واقع‌نمایانه‌اش، بیشتر شبیه جنگل آسفالتی بود که ورود به آن توسط افراد عادی جامعه می‌توانست تمام هستی‌شان را به باد دهد.

 در سال‌های بعد با تمام تغییرات گسترده سیاسی، اجتماعی و سیاست‌های متفاوت اقتصادی سینما و تلویزیون ایران تفاوتی در نگاهش به پدیده عام‌شدن بازار ارز ایجاد نکرد. در موارد خاص هم معمولا پای افرادی خلافکار در میان بود که عاقبت کارشان گرفتارشدن در چنگال قانون و افتادن به زندان بود. در همه این سال‌ها اما، سریال‌ها و فیلم‌ها پیام خودشان را انتقال دادند و مردم هم کار خودشان را کردند. بازار سکه و ارز توده‌ای شد و برخلاف آنچه رسانه ملی تبلیغ کرد، بسیاری سرمایه‌شان را وارد این بازار کردند چون این یکی از معدود راه‌هایی بود که می‌توانستند ارزش پولشان را حفظ کنند. در این مسیر هم برخلاف آنچه همواره در سینما و تلویزیون گفته شده است عده‌ای به سودهای قابل‌توجهی رسیده‌اند. 

نکته‌ای که کمتر در فیلم‌ها و سریال‌ها مورد توجه قرار گرفته، تغییرات بازار ارز و سکه و پیچیده‌شدن مناسبات حاکم بر این بازار است. هنوز هم بسیاری از تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها همچنان با تصور دهه شصتی سراغ سوژه بازار ارز و سکه می‌روند؛ تصویری آشنا از عده‌ای که در میدان فردوسی و چهارراه استانبول ایستاده‌اند و ارز خرید و فروش می‌کنند.

مصائب دلار اجاره‌ای

«در وجه حامل» ساخته بهمن کامیار که به تازگی اکران عمومی شده دست‌کم در این زمینه سراغ مصادیق و نمونه‌های به روزتری می‌رود؛ فیلمی که در آن تاثیر آشکار از «زیر پوست شهر» بنی‌اعتماد به چشم می‌خورد، گرفتاری زنی را روایت می‌کند که پس از زمین‌گیر شدن شوهرش متوجه می‌شود که او از یک شرکت دلار اجاره کرده است. در وجه حامل به فعالیت شرکت‌هایی اشاره می‌کند که به مردم دلار اجاره می‌دهند تا از دل نوسانات قیمت ارز هم اجاره‌کننده دلار به سود برسد و هم شرکت اجاره دهنده بهره‌اش را ببرد.

 در فیلم از آنجا که هدف از اجاره دلار نه کسب سود که کمک به یک دوست بوده، همه هستی یک خانواده به فنا می‌رود. کنار ماجرای تلاش مهری (ژاله صامتی) برای رفع گرفتاری‌های مالی شوهرش ایرج (ایرج سنجری) و بررسی تاثیر نوسانات ارز و سکه بر زندگی روزمره مردم و پدیده دلار اجاره‌ای که از گسترده‌ترشدن ورود مردم به عرصه خرید و فروش ارز حکایت دارد (افرادی که پول خرید دلار ندارند می‌توانند آن را اجاره کنند)، فیلم یک شخصیت فرعی هم رو می‌کند که در این آشفته بازار حسابی پولدار شده؛ فردی که از راه خرید و فروش موبایل حالا به ثروت قابل توجهی رسیده و نمونه‌ای‌ از افرادی است که برخلاف تصویر کلیشه‌ای سینما و تلویزیون توانسته از سوداگری به ثروت برسد. فیلم در وجه حامل به واسطه تصویر معاصری که از جامعه ایران ارائه می‌دهد و تاکیدی که بر تاثیر نوسانات نرخ ارز بر زندگی مردم دارد، نمونه‌ای قابل توجه است، به خصوص اینکه فیلم از محافظه‌کاری معمول و ارائه پیام‌های اخلاقی بی‌کارکرد پرهیز می‌کند و با تمام ضعف‌هایش، دست‌کم بخشی از واقعیت ورود مردم به بازار ارز را به نمایش می‌گذارد و نوری بر تاریکی می‌تاباند. در این برهوت همین هم غنیمت است. 


 

این خبر را به اشتراک بگذارید